روزنامه جمهوری اسلامی در واکنش به حمله تروریستی به مقر انتظامی در راسک نوشت: پاکستان و مردم استان سیستان و بلوچستان ما نهتنها هیچ نسبتی با جنایت راسک ندارند بلکه بشدت با این قبیل اقدامات مخالفند.
به گزارش فراتیتر، از سوی دیگر حضور عناصر گروهک موسوم به جیشالعدل در اردوگاههای آموزشی متعلق به طالبان در افغانستان که افراد مطلع افغانستانی از آن خبر میدهند، تردیدی باقی نمیگذارد که این گروهک با فرمان حکومت خودخوانده طالبان عمل میکند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت؛
جنایت تروریستی راسک را نباید حادثهای معمولی تلقی کرد. این جنایت، ابعاد مهمی دارد که یکی از آنها چنگ و دندان نشان دادن یک گروهک تروریستی سابقهدار است. ابعاد دیگری هم وجود دارند که پشت صحنه این بازی گروهکی را شکل دادهاند. غفلت از این ابعاد پنهان که به نظر میرسد عمداً مورد غفلت قرار میگیرند از اهمیت زیادی برخوردارند.
۱- همزمانی وقوع جنایت تروریستی علیه مقر فرماندهی انتظامی شهرستان راسک با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه را باید یکی از مولفههای اصلی این جنایت دانست. سران رژیم صهیونیستی در دو ماه و نیم گذشته که مشغول نسلکشی در غزه بودند بارها جمهوری اسلامی ایران را تهدید کردند. اجرائی کردن این تهدید لازم نیست با عملیات مستقیم باشد، انجام این عملیات تروریستی میتواند یکی از مصادیق تهدید صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی ایران باشد.
۲- عناصر وابستهای همچون مولوی محمد فتحی نقشبندی که ارتباطات گستردهاش با گروههای برانداز کاملاً مشخص و حتی آشکار است، در راسک سابقه خرابکاری دارد و پرونده قطور او نشان میدهد وی در اقدامات جنایتکارانهای از قبیل آنچه در مقر فرماندهی انتظامی راسک رخ داده نقش دارد. او با تروریستهای طالبان هم روابط نزدیک دارد.
۳- حضور عناصر گروهک موسوم به جیشالعدل در اردوگاههای آموزشی متعلق به طالبان در افغانستان که افراد مطلع افغانستانی از آن خبر میدهند، تردیدی باقی نمیگذارد که این گروهک با فرمان حکومت خودخوانده طالبان عمل میکند. طالبان، به موجب معاهده ۱۴۰۰ قطر که با آمریکا امضا کرده موظف است اهداف آمریکا را در منطقه اجرائی کند. در شرایط کنونی که آمریکا حامی بزرگ رژیم صهیونیستی برای نسلکشی در غزه است و به انجام اقدامات ایذائی علیه جمهوری اسلامی ایران نیاز دارد، طبیعی است که انجام عملیات تروریستی با ابعاد گستردهای مانند آنچه در راسک انجام شده است از طریق طالبان به گروهکهای وابسته واگذار شود.
۴- پنهان کردن اطلاعات مربوط به دست داشتن اتباع افغانی وابسته به طالبان در جنایت تروریستی راسک، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. طالبان، یک گروه انحصارطلب، نژادپرست و تروریستی-تکفیری است که آشکارا درباره این ویژگیهای خود سخن میگوید. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در تاریخ ۱۸ آذرماه جاری در پاسخ به گلبدین حکمتیار که گفته بود طالبان باید حکومت همهشمول تشکیل دهد گفت «طالبان با هیچکس تعهدی برای ایجاد چنین حکومتی نداشته و ندارد» (روزنامه جمهوری اسلامی ۱۹/۹/۱۴۰۲).
ندا محمد ندیم، وزیر تحصیلات حکومت خودخوانده طالبان نیز در پاسخ به کسانی که گفتند مردم افغانستان پیرو مذاهب مختلف اسلامی هستند گفت: در افغانستان «مذاهب» وجود ندارد و تمام مردم پیرو مذهب حنفی هستند. وی علاوه بر این گفت: «دلیل موفقیت مردم افغانستان اینست که در این کشور فقط یک مذهب وجود دارد.» روشن است که این شخص میخواهد بگوید همه مجبورند حنفی باشند.
اینها قویترین نشانههای انحصار طلبی، نژادپرستی و استمرار خوی تروریستی تکفیری در وجود گروه طالبان است که بهیچوجه حاضر نیست به آراء مردم مراجعه کند، مذاهب موجود در افغانستان را به رسمیت بشناسد و از پاکسازی قومی و مذهبی خوددداری نماید. اصولاً معاهده آمریکا با طالبان و سپردن قدرت به این گروه در مردادماه ۱۴۰۰ به دلیل برخورداری این گروه از همین ویژگیها بود. این ویژگیها امروز که آمریکا به متشنج کردن منطقه و اقدامات ایذائی علیه جمهوری اسلامی ایران نیاز دارد، به کار میآید و جنایت تروریستی راسک در همین چارچوب قابل فهم است. طالبان برای تضمین بقاء خود باید به آمریکا وفادار باشد و عملیات نیابتی را به دلخواه آمریکا انجام دهد.
۵- در بیش از ۷۰ روز که از جنایات جنگی و ضدانسانی رژیم صهیونیستی در غزه میگذرد، طالبان نه خود واکنشی به این جنایات نشان داده و نه اجازه داده مردم افغانستان اقدام به تظاهرات و یا هر واکنش دیگری نمایند. علاوه بر این، حتی مهرههای طالبان در داخل ایران هم حداکثر عکسالعملی که نسبت به جنایات صهیونیستها در غزه نشان دادهاند اینست که گفتهاند اسرائیل و مردم فلسطین با هم صلح کنند و زندگی مسالمتآمیز داشته باشند! متاسفانه در کشور ما عدهای تلاش میکنند طالبان را که در هماغوشی تنگاتنگش با صهیونیستها تردیدی نیست، تطهیر کنند و بر نقش این گروه تروریستی در جنایت راسک سرپوش بگذارند و نام پاکستان را به زبان بیاورند.
۶- پاکستان و مردم استان سیستان و بلوچستان ما نهتنها هیچ نسبتی با جنایت راسک ندارند بلکه بشدت با این قبیل اقدامات مخالفند. مردم بلوچ ما خود بهترین عوامل برای ایستادگی در برابر جنایتکاران هستند.
۷- در کنار این واقعیتها باید به مظلومیت نیروهائی که در مقر فرماندهی انتظامی راسک خدمت میکردند نیز توجه جدی شود. ساختمان این مقر بهیچوجه با نیاز واقعی نیروی انتظامی مستقر در آن متناسب نیست. شهرستان راسک با بیش از ۹۵۰۰۰ نفر جمعیت و قرار داشتن در نزدیکی مرز و در معرض خطر تعرض تروریستها بودن به ساختمان مستحکم و امکانات پیشرفته نیاز دارد. مسئولان امنیتی ما اگر خواهان پیشگیری از وقوع چنین جنایاتی هستند باید علاوه بر مطرح ساختن بیپرده واقعیتهای پشت صحنه، نیروهائی که در صف اول مبارزه با دشمن هستند را به امکانات متناسب با نیازهایشان مجهز کنند.