به گزارش روی تیتر، تئوری تکامل به خوبی توضیح میدهد بیماریهای جدید چگونه گسترش پیدا میکنند و بیماریهای قدیمی چگونه با پیشرفت به نمونههای پیشرفتهتری تبدیل میشوند. علم ژنتیک هم به پزشکان کمک کرد تا اطلاعات مهمی از «دفترچه راهنمای ویروسها» بربایند.
در حالی که انسانها در دوران شیوع طاعون هیچ راهی برای شناخت آن نداشتند، دانشمندان در دو هفته موفق شدند ویروس کرونا را شناسایی کنند، ژنتیک آن را بشناسند و آزمایشهای اولیه برای بررسی افراد بیمار را معرفی کنند. واقعیت این است که وقتی دانشمندان متوجه شوند چه عواملی باعث همهگیری یک بیماری میشود، مبارزه با آن بسیار سادهتر است. واکسیناسیون، مواد بهداشتی و دارویی و البته زیرساختهای پزشکی در چند سال اخیر پیشرفتهای بسیاری داشتهاند که به بشریت کمک میکند تا برتری بیشتری در برابر ویروسها داشته باشد.
در سال ۱۹۶۷، ویروس آبله حدود ۱۵ میلیون نفر را آلوده کرد و در نهایت ۲ میلیون نفر را کشت. یک دهه بعد، واکسنهای آبله کشف شدند. در سال ۱۹۷۹ سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد بیماری آبله به شکل کامل ریشهکن شده است. در سال ۲۰۱۹، هیچ انسانی به دلیل ابتلا به آبله جان خود را از دست نداد.
تاریخ چه چیزی را درباره ویروس کرونا به ما میآموزد؟
یک؛ شما نمیتوانید با بستن دائمی مرزهای کشورتان در برابر ویروس کرونا ایستادگی کنید. با یادآوری این حقیقت که بیماریهای فراگیر امروز با سرعت بسیار بیشتری شیوع پیدا میکنند، شاید جالب باشد بدانید اگر محدودیتهای عبوری کشورتان را به اندازه انگلستان در سال ۱۳۴۸ میلادی هم کاهش دهید، همچنان کافی نیست. برای این که واقعا با انزوا و قرنطینه از شهروندان خود مراقبت کنید، باید ارتباطات کشور را به اندازه عصر آهن کاهش دهید. آیا چنین چیزی ممکن است؟
دوم؛ تاریخ نشان میدهد مراقبت واقعی در برابر بیماریها از اشتراکگذاری حقایق علمی معتبر و همبستگی جهانی به دست میآید. وقتی کشوری درگیر ویروسی همهگیر میشود، دولت باید ابتدا همه اطلاعات لازم را صادقانه به شهروندان خود ارائه کند.
سایر کشورها (به ویژه کشورهای همسایه) نه تنها نباید این اطلاعات را زیر سوال ببرند بلکه باید تلاش کنند با کمک آن، مراقبت و کمک از شهروندان خود را بیشتر کنند. امروز، چین میتواند همه دستاوردها و درسهایی که از شیوع ویروس کرونا در کشور خود داشته را برای سایر کشورهای جهان تدریس کند. اما این اشتراکگذاری اطلاعات نیازمند سطوح بالایی از اعتمادسازی و همکاری بینالمللی است.
البته که همکاریهای بینالمللی برای حفظ شرایط قرنطینه لازم است و ایجاد قرنطینه برای جلوگیری از همهگیرترشدن بیماری لازم است، اما وقتی دولتها به یکدیگر اعتماد ندارند و احساس میکنند بیش از حد تنها هستند، از همکاریهای بیشتر اجتناب میشود. اگر ۱۰۰ بیمار مبتلا به ویروس کرونا را در کشور خود پیدا کنید، همه کشور را قرنطینه میکنید؟ احتمالا تصمیم شما به رفتارهای همسایههای پیرامونتان هم مرتبط است. قرنطینهکردن همه شهرها سقوط آزاد اقتصاد را به همراه دارد، اما اگر احساس کنید کشورهای پیرامونتان کمکهای بسیاری به شما میکنند، قرنطینه را آغاز میکنید. در صورتی که احساس کنید کشورهای همسایه کمک زیادی به شما نمیکنند، تا زمانی که ممکن باشد قرنطینه سراسری را به تعویق میاندازید.
شاید مهمترین نکتهای که باید درباره ویروسهایی مانند کرونا باید بدانید این است که شیوع این بیماریها میتواند همه افراد یک سرزمین را تهدید کند. دلیل اصلی آن، به تکامل ویروسها محدود میشود. ویروس کرونا از طریق خفاشها به انسانها منتقل شده و زمانی که راهی به بدن انسانها پیدا کرد، چندان با میزبان خود سازگار نبود.
اما در میان انتقال کرونا میان انسانها، ویروس جهشهایی پیدا کرد که در ابتدا بدون خطر به نظر میرسید. اما گاهی این جهشها میتواند ویروس را در برابر سیستم ایمنی بدن انسان، مقاومتر کند؛ بنابراین سرعت انتشار ویروس بیشتر میشود و افراد بیشتری را مبتلا میکند.
از آن جایی که هر فرد ناقل ویروس میتواند میزبان میلیاردها ویروس باشد، فرصت بیشتری به آنها میدهد تا با بدن انسان هماهنگ شوند. به عبارت دیگر، هر انسان مبتلا به کرونا مانند دستگاه قمار است. کافی است تنها یکی از میلیاردها ویروس کرونا بلیت اصلی را برنده شوند؛ این بلیت برای پیشرفت ویروس کافی به نظر میرسد.
این مثال تنها براساس حدس و گمانها نبود. ریچارد پرستون در سال ۲۰۱۴ دقیقا چنین زنجیرهای از شیوع را برای ویروس ابولا هم مطرح کرده بود. ویروس ابولا در شرایطی مشابه با ویروس کرونا، از خفاشها به انسانها منتقل شد. آنچه ابولا را از یک بیماری نادر به یک ویروس فراگیر تبدیل کرد، جهش تنها یکی از ژنهای واحد آن بود؛ اتفاقی که درون بدن یک انسان در غرب آفریقا رخ داد. این جهش باعث شد نوع جدیدی از ویروس ابولا مشهور به ماکونا شیوع پیدا کند. این ویروس جدید میتوانست به درون سلولهای انسانی راه پیدا کند. نوع پیشین، تنها به فراگیری کلسترولها محدود میشد. ماکونا تقریبا ۴ برابر خطرناکتر از ابولای معمولی بود.
همه این جهشها ممکن است برای ویروس کرونا هم رخ دهد؛ بنابراین ممکن است یکی از مبتلایان به ویروس کرونا در تهران، میلان یا ووهان میزبان جهش یکی از ژنهای ویروس کرونا باشد. اگر واقعا این اتفاق رخ دهد، تاثیر آن به ایرانیها، ایتالیاییها و چینیها محدود نمیشود. مردم در سراسر دنیا ممکن است به این جهش ژنتیکی مبتلا شوند. نیاز است تا هر کشوری به شکل کامل مراقب هر یک از شهروندان خود باشد.
در دهه ۱۹۷۰ انسان موفق شد در برابر ویروس آبله پیروز شود. با اختراع واکسن این ویروس، همه مردم سراسر دنیا در مقابل آن واکسینه شدند. کافی بود تنها یک کشور از واکسینهکردن شهروندان خود امتناع کند. این اتفاق ممکن بود آینده بشریت را تهدید کند. چراکه تا زمانی که ویروس آبله در نقطهای وجود داشت، ممکن بود تکامل پیدا کند و دوباره گسترش پیدا کند. بشریت باید مرزهایش را در برابر ویروس کرونا ببندد، اما این محدودیت تنها به معنای بلندترکردن دیوارهای مرزی نیست. انسانها باید مرزهایشان با ویروس کرونا را قدرتمندتر کنند. سیاره ما میزبان شمار بیپایانی از ویروسهایی است که میتوانند دچار جهش شوند. این جهشها درون بدن انسانها رخ میدهند؛ بنابراین هر ویروسی که موفق شود با جهشهای ژنتیکی از مرزهای ایمنی بدن انسان عبور کند میتواند همه انسانها را در معرض خطرهای تازهای قرار دهد.
در قرنهای گذشته، انسانها هرگز به اندازه امروز قدرتمند نبودهاند. سیستمهای بهداشتی و درمانی مدرنی وجود دارند که میتوانند این مرزها را مستحکمتر از قبل کنند. پرستاران و پزشکان همانند نگهبانان در این مرزها پرسه میزنند تا از شیوع بیشتر آنها جلوگیری کنند. اما مشکل اساسی آن است که بسیاری از نقاط دنیا از تجهیز به سیستمهای بهداشتی و درمانی مدرن محروم ماندهاند. صدها میلیون انسان در سراسر دنیا وجود دارند که دسترسی به حداقلیترین امکانات پزشکی را ندارند. این بحرانی است که همه ما را درگیر خود میکند. ما انسانها عادت کردهایم تنها از زوایای ملی به سلامت شهروندان فکر کنیم. اما ارائه خدمات بهداشتی به ایرانیها و چینیها به حفظ سلامت آمریکاییها هم کمک میکند. این حقیقت ساده باید برای همه مردم دنیا آشکار شود، اما متاسفانه بسیاری از سیاستمداران دنیا هم آن را قبول ندارند.
جهانی که رهبر ندارد
امروزه دنیای پیرامون ما نه به دلیل شیوع ویروس کرونا بلکه به دلیل عدم وجود اعتماد متقابل میان کشورهای جهان است که درگیر یک بحران فراگیر شده، اما برای نابودی آن، همه مردم دنیا باید به دادههای کارشناسان علمی اعتماد کنند. شهروندان به اعتماد به حکومتهایشان نیاز دارند و کشورها باید آماده استقبال از یکدیگر باشند. در سالهای اخیر، سیاستمداران بیمسئولیت به شکلی کاملا عمدی اعتمادها به علوم را کاهش دادهاند، به یکدیگر بیاعتماد بودهاند و همکاریهای بینالمللی را تضعیف کردهاند؛ بنابراین حالا با یک بحران جهانی روبرو هستیم که تنها با کمک واکنشهای جهانی تامین شده، هماهنگ، الهامبخش و سازماندهیشده قابل کنترل است.
در دوران اوج بیماری فراگیر ابولا، دولت ایالات متحده آمریکا به عنوان رهبر وارد شد و این بیماری را کنترل کرد. آنها نقش مشابهی در بحران مالی سال ۲۰۰۸ داشتند؛ هنگامی که بسیاری از کشورهای جهان درگیر رکوردی باورنکردنی بودند، ایالات متحده به کمک آنها شتافت. اما در سالهای اخیر، ایالات متحده آمریکا از جایگاه خود به عنوان رهبر پیشگیری از بحرانهای جهان فاصله گرفته است. آنها حمایتهایشان از سازمان جهانی بهداشت را قطع کردهاند و به جهان اعلام میکنند در حال حاضر هیچ دوستی ندارند. ایالات متحده حالا تنها به منافع خود فکر میکند. وقتی ویروس کرونا به شکلی ناگهانی منفجر شد، ایالات متحده آمریکا در حاشیه ماند و تاکنون هم فرصت پرداختن به نقش همیشگیاش را پیدا نکرده است.
اگر دولت ایالات متحده همین امروز برای مدیریت بحران کرونا وارد میدان شود، به حدی اعتمادها را از دست داده که کمترین دولتی آماده همکاری با آنها است. آیا شما حاضر هستید از دولتی حمایت کنید که ابتدا به خودش فکر میکند؟