به گزارش روی تیتر به نقل از خبر ورزشی، پایتخت حد وسط ندارد؛ مجموعهای است که یا باید دوستش داشت یا از آن متنفر بود. پایتخت میتواند هجو پرطمطراقی باشد که دستمایه محسن تنابنده و دوستانش قرار گرفته و در آن سعی میشود به شکل غلوآمیز شدهای به مسائل اجتماعی نیشتر بزند.
زبان و ادبیات موجود در پایتخت یا سرسری گیری هایش را میشود دوست داشت یا نداشت، اما از آنچه در جامعه ما میگذرد نمیشود بی تفاوت بود.
پایتخت برای گوشمالی دادن فوتبال ایران و پرونده دلالی هم وارد عمل میشود. آیا نقی معمولی، ارسطو یا بهتاش درباره همین فوتبال که مدیران و بازیکنانش، آن را به بیماریهایی حتی بدتر از کرونا مبتلا کرده اند دروغ میگویند؟
پاسخ بی گمان منفی است؛ هنرپیشههای این سریال شاید به دلیل تنوع سوژه و مضمونهای مختلف در سطح بلغزند، اما همه آنها به طور همزمان دروغ میگویند، سر هم را شیره میمالند، گاهی وقتها خانواده دوست میشوند، برخی مواقع پشت سر هم حرف میزنند، برای بچه فوتبالیست خود نقشه میکشند، از پای تلویزیون برای او دست تکان میدهند؛ پایتختیها از ماشین دولت، از وسیله نقلیه یک آشنا و ... سوء استفاده میکنند. با دلال عرصه فوتبال که به سادگی از رفاقت هایش با بازیکنان سرشناس ایتالیایی دروغ میگوید نشست و برخاست میکنند و در ویلای لاکچری که معلوم نیست متعلق به چه کسی است، تنی به آب میزنند. آنها به ظاهر زرنگ، اما در باطن ساده لوح هستند، درست مثل خیلیها که زرنگ بازی هایشان قابل تشخیص است!
پایتخت به عبارتی، رادیکال فوتبال ایران است؛ فوتبالی که در آن به راحتی دروغ میگویند، بازیکنان را جا به جا میکنند و از پورسانتهای عجیب و غریب، سودهای کلان به جیب میزنند. پایتخت حتی میتواند کنایه به مدیرانی باشد که این فوتبال را ورشکسته اقتصادی تمام عیار کرده اند.
از پایتخت میشود به صورت توامان انتقاد و تعریف کرد، اما آنچه در دل این مجموعه وجود دارد، بعضا حقایقی است که منهای دردهای اجتماعی و ... در فوتبال کشور نیز دیده ایم و نمیتوانیم انکارش کنیم.