پس از مرگ، مغز انسان اولین بخش بدن است که با سرعت نابود میشود؛ بنابراین تنها چند ثانیه پس از مرگ، سلولهای مغز خود را نابود میکنند و مغز از بافت خود آب تزریق میکند. پس از آن میکروبها به روده نفوذ میکنند و این بافت را میبلعند.
شاید جالب باشد بدانید که بدن انسان بیش از ۲۰۰ استخوان، تریلیونها میکروب و ۳۷ تریلیون سلول دارد؛ بنابراین شاید مرگ به معنای پایان زندگی روح و مغز انسانها باشد، اما این حادثه برای جسم تازه آغاز یک فرایند طولانی است. تنها چند دقیقه پس از جدایی روح از بدن، مغز نیز فعالیت خود را متوقف میکند. پس از آن قلب متوقف میشود تا هیچ خونی به هیچ عضوی از بدن انسان انتقال پیدا نکند؛ بنابراین اکسیژنی وارد بافتهای بدن نمیشود. بدون خون و اکسیژن، اجزای اصلی بدن نیز فعالیت خود را متوقف میکنند؛ بنابراین بدن انسان شروع به تزریق آب میکند.
تقریبا ۷۰ درصد اندامها و بافتهایی که بلافاصله پس از مرگ کارایی خود را از دست میدهند، از آب تشکیل شدهاند؛ بنابراین وقتی اکسیژنی به این اندامها نمیرسد، این اندام نمیتوانند خود را زنده نگه دارند و تخریب خود را آغاز میکنند. به همین دلیل است که پس از مرگ، آب و مایعات بسیاری از جنازه جاری میشود. بدترین بخش ماجرا در اولین شب پس از مرگ از دل و روده انسان شروع میشود. از آنجایی که سیستم ایمنی بدن از کار افتاده و نمیتواند از خودش در برابر چندین تریلیون میکروب گرسنهای که در شرایط عادی به هضم غذای انسان کمک میکردند، محافظت کند میکروبها شروع به فرارکردن میکنند. آنها از قسمت پایینی روده به سمت بافتها، رگها و شریانها حرکت میکنند. تنها چند ساعت لازم است تا این میکروبها به کبد و مثانه راه پیدا کنند و کیسه صفرا را به کنترل خود دربیاورند.
میکروبها در صفرا توقف میکنند تا از آن برای تغذیه خود استفاده کنند. کیسه صفرا که سرشار از یک مایع قلیایی است، پاره شده و همه اندام انسان را تحت تاثیر قرار میدهد؛ بنابراین رنگ پوست انسان مرده به ترکیبی از زرد و سبز تبدیل میشود. روزهای دوم تا چهارم پس از مرگ، میکروبها همه جنازه انسان را به تصاحب خود درآورده و با پخش یا انتشار گازهای مسمومی مانند آمونیاک و سولفید هیدروژن باعث ورم بدن میشوند. این ورم بوی تفعن را به بدن انسان منتقل میکند. سه تا چهار ماه زمان لازم است تا پوست و گوشت بدن انسان که حالا گندیده و رنگ سبز و زرد دارد، به رنگ قهوهای و سیاه تغییر پیدا کند.
دلیل این تغییر رنگ را باید در نابودی کامل رگهای خونی جستجو کرد. با نابودی رگهای بدن انسان، آهن موجود در آنها به بیرون تراوش میکند و با اکسیدهشدن باعث میشود تا رنگ بدن انسان تغییر کند. این رنگ قهوهای متمایل به سیاه، اما مدت زیادی دوام نمیآورد، چون ساختارهای مولکولی که همچنان جسم را نگهداشتهاند، نابود میشوند و بدن انسان آهسته آهسته به یک ماده نرم و آبکی که غلظت بسیار بالایی دارد، تبدیل میشود.
یک سال پس از مرگ انسان، کفنی که جنازه در آن قرار گرفته به صورت کامل تجزیه میشود، چون مایعات اسیدی و سمومی که از جنازه دفع میشوند سبب پارهشدن و تجزیه کامل پارچه هستند. با این حال افرادی که با لباس رسمی و با تابوت دفن میشوند این شانس را دارند تا حتی پس از یک سال هم اجزایی از لباسهایشان مانند کمربند یا بخشهای پلاستیکی را حفظ کنند. پس از آن شاید اتفاق ویژهای برای بدن فرد رخ ندهد، اما پس از ده سال، رطوبتی که پیرامون جنازه وجود دارد با اکسیژنی بسیار کم باعث ایجاد واکنشهای شیمایی میشود؛ بنابراین چربیهای باسن و ران پاها به ماده صابونیمانندی تبدیل میشوند که به آن موم مرگ هم گفته میشود. با این حال بخشهای خشک و بدون چربی بدن به طور طبیعی مومیایی میشوند. شاید باورکردنی نباشد، اما در دوران پس از مرگ و به صورت کاملا طبیعی به مومیایی تبدیل میشود. این فرایند بدون دخالت هیچ امر انسانی رخ میدهد.
دلیل مومیاییشدن بدن انسان این است که با نابودی جنازه، آب پوستهای نازک بدن یعنی اجزایی مانند گوشها، بینی و پشت پلکها تبخیر شده و این اندامها را خشک و سیاه میکند. اتفاقی که شکل و شمایل مومیایی را به بدن انسان میبخشد.
جسد انسان ۵۰ سال پس از مرگ، در شرایطی قرار میگیرد که همه بافتها به مایع تبدیل و برای همیشه نابود شدهاند؛ بنابراین فقط پوست و تاندونهای بدن انسان که حالت مومی پیدا کردهاند، باقی ماندهاند. اما برای نابودی استخوان و اسکلت انسان، حداقل به ۸۰ سال زمان نیاز است. چراکه استخوانهای جسد با از بین رفتن ساختار کلاژنها، میپوسند و چیزی به جز تکههای معدنی شکننده باقی نمیماند. اما این تکهها برای همیشه دوام نمیآورند، چون صد سال پس از مرگ، آخرین تکههای باقی مانده از اسکلت بدن انسان به خاکستر تبدیل میشوند تا تنها عضوی که پس از یک قرن از جسم یک انسان باقی میماند، دندانهای او باشد.
منبع:
بیزینساینسایدر