یادداشت *سعید ونکی در فراتیتر
شکست ایالات متحده در شورای امنیت سازمان ملل بر سر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و رای منفی به قطعنامه این کشور اگر چه انکار ناشدنی است، اما نباید به ساده سازی و ساده انگاری دچار شود. در روزهای گذشته شاهد بوده ایم که بسیاری از کارشناسان سیاسی بحث ممنوعیت ایران از خرید و فروش سلاحهای متعارف جنگی بعد از ۱۸ اکتبر را با این رای شورای امنیت تمام شده تلقی کرده اند، اما نباید از یاد برد که این تازه ابتدای نبرد ایران و آمریکا بر سر مسئله تحریم تسلیحاتی و به عبارتی تنها امتیاز باقی مانده از برجام است. دولت آمریکا با علم به عدم اقبال نسبت به تمدید این تحریمها از سوی اعضای شورای امنیت سازمان ملل و به خصوص با آگاهی از وتوی چین و روسیه، مسئله ادامه تحریم تسلیحاتی ایران را به روی میز آورده و مسلما راهبرد مشخصی برای این کار ترسیم کرده است. قدم اول مطرح کردن آن در شورای امنیت بود و حالا بعد از ناکامی در گام نخست، سراغ استفاده از بند snapback یا عبارتی مکانیزم ماشه خواهد رفت. در بند ۱۱ و ۱۲ توافق هستهای (برجام) اشاره شده است که اگر یکی از اعضای امضا کننده توافق برجام که متشکل از تروئیکای اروپایی، ایران، چین، روسیه و آمریکا هستند، در اعمال و انجام تعهدات شکایتی داشته باشند، این شکایت ابتدا در کمیسیون مشترک برجام بررسی میشود و اگر درباره آن به توافقی نرسند، پرونده قابلیت ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل متحد را پیدا میکند. در شورای امنیت هم بر سر ادامه تعلیق تحریمهای ایران رای گیری میشود، در آنجا هم اگر یکی از اعضای دائم شورای امنیت آن را وتو کند، در آن زمان به صورت خودکار و بدون نیاز به رای گیری دوباره تمامی قطعنامههای قبلی شورای امنیت علیه ایران برمیگردد. مهمترین آن قطعنامه ۱۹۲۹ بود که علیه کشورمان اعمال شد؛ در واقع در این صورت برجام از بین خواهد رفت و تحریمهای چندجانبه علیه ایران بر میگردد.
اما با توجه به اینکه توسل به مکانیزم ماشه نیاز به درخواست یکی از اعضای باقی مانده در برجام دارد، دست آمریکا در این خصوص خالی است، زیرا این کشور در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ از این معاهده خارج شده و به لحاظ حقوقی امکان اعمال فشار را ندارد؛ بنابراین ایالات متحده برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل - با هدف تمدید تحریم تسلیحاتی - به کشورهای همسو با خود فشار بیشتری برای فعال کردن مکانیزم ماشه خواهد آورد. قطعا در وهله اول انگلیس و سپس فرانسه تحت فشار قرار خواهند گرفت و در این راه هیچ بعید نیست آمریکا از اهرمهای فشار اقتصادی برای رسیدن به هدف خود استفاده کند. تروئیکای اروپایی با توجه به بحران فراگیری که کرونا ایجاد کرده، قطعا توانایی تحمل فشار اقتصادی آمریکا را نخواهد داشت و اگر شرایط عادی بود چه بسا به سادگی دستها را مقابل آمریکا بالا میبرد. اما چه مولفهای اروپاییها را به سمت مقابله احتمالی با آمریکا سوق خواهد داد؟ با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و احتمال بالای شکست ترامپ در این کارزار، اروپا نمیخواهد بر سر برجام قمار کند. زیرا حفظ برجام امنیت اروپاییها را تامین خواهد کرد و علاوه بر این نابودی تنها مزیت باقی مانده برجام، برنامه هستهای ایران را به پیش از انعقاد این توافق باز میگرداند؛ بنابراین سیاست پیش روی اروپا، حفظ برجام تا روی کار آمدن جو بایدن است. فراموش نکنیم که اوضاع فاجعه بار دولت ترامپ در سیاست خارجی، از ناکامی در پرونده کره شمالی گرفته تا شکست در مواجهه با ایران، چین و ونزوئلا کار را به جایی میرساند تا در زمان باقی مانده به انتخابات دستاوردی تبلیغاتی برای خود خلق کند و تلاش برای احیای تحریمهای سازمان ملل در این چهارچوب تفسیر میشود؛ بنابراین آمریکا برای ساختن دستاورد تبلیغاتی تا انتخابات ماه نوامبر دست به هر کاری خواهد زد. حتی با توجه به رفتن هوک و آمدن آبرامز رویارویی نظامی محدود بین ایران و آمریکا در منطقه بعید نیست که خوشبختانه توانایی بالای دفاعی ایران سد راه محکمی مقابل سناریویهای شوم آمریکا خواهد بود. ایالات متحده در دو فقره رویارویی مستقیم - سرنگونی پهپاد پیشرفته گلوبال هاوک و حمله به پایگاه عین الاسد - سیلیهای محکمی دریافت کرده است و به نظر میرسد با توجه به شرایط پیش رو، ترامپ باید با شکست مقابل ایران کاخ سفید را ترک کند.