به گزارش فراتیتر، سیاست جذب بازیکنان آلمانی که توسط دورتموند اجرا شده میتواند یک روش جذاب و مطمئن باشد اما زنبورها از سال ۲۰۱۲ تا امروز تنها یک جام کسب کردهاند.
بروسیا دورتموند یکی از آن باشگاههای باهوش دنیای فوتبال است که بازیکنان جوان را خیلی زودتر از رقبا زیر نظر میگیرد و سالها وضعیت آنها را دنبال میکند. این باشگاه وقتی هنوز اهداف نقل و انتقالاتیاش سن و سالی ندارند، آنها را جذب میکند. شاید جالب باشد بدانید که استعدادیابهای دورتموند جود بلینگام و جیو رینا را وقتی تنها چهارده سال بودند، کشف کردند. ارلینگ هالند که این روزها به یکی از بهترین مهاجمان اروپا تبدیل شده از سال ۲۰۱۶ مورد توجه بورسیا دورتموند بود و هنوز هم بازیکنان جوان بسیاری وجود دارند که استعدادیابهای دورتموند آنها برای یافتن آنها به اندازه یک عمل جراحی سنگین وسواس به خرج میدهند.
اما بروسیا دورتموند چگونه جوانان مورد نیازش را جذب میکند؟ ابتدا تماسهای اولیه با بازیکنانی که مورد توجه باشگاه هستند، انجام شده و مدیربرنامه و والدین بازیکن جوان از علاقه بروسیا دورتموند آگاه میشوند. در ادامه، پیراهن و سایر محصولات جانبی با برند باشگاه بروسیا دورتموند برای بازیکن مذکور ارسال شده و زنبورها او را برای ملاقات در باشگاه به آلمان دعوت میکنند. بازیکنی که بروسیا دورتموند به صورت جدی به جذب او فکر میکند، شانس آن را دارد تا بازیهای هیجانانگیز این تیم در ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک را دنبال کند.
اما بروسیا دورتموند هیچ رفتار مهربانی با بازیکنان ندارد و خبری از تفریحات لوکس هم نیست. همانطور که میشائیل تسورک دوست دارد، دورتموند نیاز ندارد به استعدادهای جوان و امیدوار، قول و قرارهای بزرگ دهد. آنها فقط باشگاه را به استعدادهایی که احساس میکنند برای باشگاه مفید هستند، نشان می دهند.
بنابراین خیلی هم غیرطبیعی نیست که در اولین روز فصل جدید بوندس لیگا، یک نوجوان ۱۷ ساله به نام جود بلینگام که تنها یک فصل در پیراهن باشگاه بیرمنگام در سطح دوم فوتبال انگلیس بازی کرده در میانه زمین قرار میگیرد و در همان نیمه اول به جیو رینا که مانند همتیمیاش ۱۷ ساله است، پاس گل میدهد. در نیمه دوم بروسیا دورتموند با دو گل هالند پیروزی تیم را تضمین میکند. یکی از پاس گلها توسط جیدون سانچو ثبت شده است؛ یک استعداد ۲۰ ساله دیگر در ترکیب اصلی دورتموند. میانگین سنی چهار بازیکن هجومی زنبورها در برابر مونشن گلادباخ فقط ۱۸ سال و ۱۱ ماه بود. یعنی چهار تن از بااستعدادترین مهاجمهای حال حاضر اروپا، پذیرفتهاند که سالهای شکلگیری فوتبال خود را به کارخانه فوتبالیستسازی بروسیا دورتموند واگذار کنند.
در شرایطی که سایر باشگاههای بزرگ اروپا دارند، راه بازیکنان کم سن و سال برای رسیدن به ترکیب اصلی تیم پیچیده و تا حدودی غیرممکن به نظر میرسد. شاید استعدادهایی که شانس امضای قرارداد با بروسیا دورتموند را نداشتهاند فقط نیمکت تیمی که با آن قرار دارند را گرم کنند و در نهایت فرصت یک دقیقه بازی برای تیم خود را به دست آورند. منچستریونایتد یکی از علاقهمندان جدی به جذب جذب بلینگام و هالند بود. بایرن مونیخ به جذب جیو رینا علاقه داشت. جیدون سانچ که این روزها مورد توجه بسیاری از باشگاههای انگلیسی است، در سال ۲۰۱۷ و بدون پیداکردن فرصت حضور حتی در یک مسابقه منچسترسیتی را ترک کرد. همه این بازیکنان دورتموند را انتخاب کردند چون شانس حضور سریع در ترکیب تیم اصلی و پیشرفت سازنده فردی را به آنها میدهد. به عبارت دیگر، باشگاه بروسیا دورتموند در فوتبال اروپا شبیه به یک دانشگاه برای جوانان نخبه است که فرصت تجربیات جدید را برای شاگردانش فراهم میکند. در نهایت این دانشجویان میتوانند با تجربه بیشتری وارد دنیای واقعی فوتبال شوند.
این سیاست، راه و روش اصلی بروسیا دورتموند است. استراتژی خاصی که در سراسر اروپا به خاطر توانایی خرید و فروش بازیکنان جوان و کسب سود مالی خارق العاده شده و ادامه دارد. آنها عثمان دمبله را با ۱۳.۵ میلیون پوند خریداری کردند و تنها پس از یک فصل او را با ۱۲۴ میلیون پوند به بارسلونا فروختند. کریستین پولسیچ در شرایطی که هیچکس حتی اسم او را هم نشنیده بود به ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک آمد و با ۵۸ میلیون پوند راهی چلسی شد. آنها جیدون سانچو را با ۸ میلیون پوند از منچسترسیتی جذب کردند و حالا برای فروش آن به منچستریونایند حداقل ۱۰۰ میلیون پوند نیاز دارند. از سال ۲۰۱۲، بروسیا دورتموند با استراتژی جذب بازیکنان زیر ۲۱ سال و فروش آنها در بالاترین قیمت بیشتر از ۳۷۸ میلیون پوند درآمد داشته است.
البته که توصیف این کارنامه چیزی جز موفقیت نیست. حتی خریدهای نه چندان موفق بروسیا دورتموند هم در تراز مالی در نهایت با رنگ سبز نشان داده میشوند. برای مثال، یاکوب لارسن که یکی از استعدادهای بینظیر فوتبال دانمارک به نظر میرسید در نهایت با ۸ میلیون پوند راهی هوفنهایم شد. حتی ماتیاس گینتر که یکی از بازیکنان ناامیدکننده بروسیا دورتموند بود با انتقالی از این تیم جدا شد که ۷۰ درصد سود به همراه داشت. امره مور هم با که لقب «لیونل مسی ترک» با ۹ میلیون پوند به بروسیا دورتموند آمده بود با وجود روزهای وحشتناکی که در جمع زنبورها داشت در نهایت با ۱۲ میلیون پوند به سلتاویگو فروخته شد.
مدیران باشگاه بروسیا دورتموند در باشگاههایی مانند لیل فرانسه، لسترسیتی، آرسنال (که استعدادیاب دورتموند، اسون میسلینتات را با تلاشهای مکرر جذب کرد) و حتی رئال مادرید نفوذ زیادی دارند. آنها یک چرخه ارزشمند و محترم را ایجاد کردهاند. باشگاه یکی از بهترین استعدادهای فوتبال جهان را جذب میکند، بازیکن تحصیلات فوتبالیاش را به دست میآورد و بازیای شاداب و هیجانانگیز به تماشاگر و هواداران بروسیا دورتموند ارائه میدهد که باعث میشود همه اعضای این دانشگاه فوتبال برنده باشند.
با این حال هم این دستاوردها تا زمانی معنا میدهند که تعریف خود از موفقیت را تعریف کنید. از سال ۲۰۱۲، الگوی باشگاههای اروپایی با سیاست جذب بازیکنان زیر ۲۱ سال بیشتر از ۳۷۸ میلیون پوند درآمد به همراه داشته اما زنبورها از آن زمان تا امروز تنها یک قهرمانی کسب کردهاند. بروسیا دورتموند در هشت سال اخیر تنها یک بار به فینال لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا کرده و در مجموع ۱۴۹ امتیاز کمتر از بایرن مونیخ در بوندسلیگا کسب کرده است.
بنابراین این سوال مطرح میشود؛ آیا مدل موفقیت بروسیا دورتموند واقعا جواب میدهد؟ آیا دورتموند فقط یک باشگاه معمولی در دنیای غولهای فوتبال نیست؟ آیا آنها میتوانند هر کاری که دوست دارند، انجام دهند؟ به نظر میرسد آنها فقط سنگی را هر سال تا نوک قله بالا میبرند و سپس آن را کاملا رها میکنند. آیا آنها واقعا یک باشگاه پیشرو در دنیای فوتبال هستند؟ یا مانند ماشین تولیدی هستند که فقط محصولات را روی خط تولید خودش مونتاژ میکند؟
شاید این پرسشها با اصول اساسی فوتبال مغایرت داشته باشند. به راستی چه چیزی موفقیت را تضمین میکند؟ یک باشگاه فوتبال واقعا چه کاری انجام میدهد؟ بدون هیچ شک و تردیدی وقتی استراتژیهای کاری بروسیا دورتموند را دنبال میکنید تنها به درآمد اقتصادی آنها از طریق فروش بازیکنان توجه نمیکنید. شما به دانش فوتبال و عشق در کار آنها هم پی میبرید. آنها به معنای واقعی کلمه به جوانان خوشبین هستند و فرصت تبدیلشدن یک الماس تراشنخورده به یک جواهر بیبدیل را با کمک ذهنیت جسورانهای که دارند، فراهم میکنند.
اما چه چیزی باعث شد دورتموند این راه و روش را ایجاد کند؟ همه چیز به اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی بازمیگردد. روزهایی که بروسیا دورتموند در آستانه ورشکستگی بود و حضور تسورک و واتسکه در باشگاه سیاست جذب بازیکنان جوان و گمنام را به همراه داشت. آنها به سراغ جوانان رفته بودند چون پول زیادی نداشتند و جذب این بازیکنان بیتجربه به دلیل دنبالکردن یک آرمان بزرگ نبود. بروسیا دورتموند ناچار بود که این بازیکنان را جذب کند. مطبوعات آلمان به بروسیا دورتموند لقب «جوانان بیبخار» را داده بودند اما همین تیم به کمک یک سرمربی خلاق به نام یورگن کلوپ، فاتح بوندسلیگا شد. آن هم در شرایطی که میانگین سنی تیم کمتر از ۲۳ سال بود.
با پایان دوران طلایی بروسیا دورتموند در سالهای ابتدایی دهه ۲۰۱۰، نسل جدیدی از بازیکنان جذب باشگاه شدند. حالا دورتموند در ابتدا به فروش بازیکنانش فکر میکند و در نهایت ویترینی از بهترینها را در برابر مشتریهای اروپایی قرار میدهد. بنابراین هر فصل بخش عظیمی از ترکیب اصلی و نیمکت باشگاه تغییر میکند. آیا در چنین شرایطی ثبات ایجاد میشود؟ مدتی پیش، اولی هونس که سابقه مدیریت باشگاه بایرن مونیخ را دارد به طعنه گفته بود باشگاهی که فقط اهداف تجاری را دنبال میکند، هرگز نمیتواند قهرمان باشد. به اعتقاد او تا زمانی که بروسیا دورتموند سیاستهایش را تغییر ندهد، خبری از موفقیت نیست.
اما دورتموندیها ساکت نماندند و کارستن کرامر، یکی از مدیران دورتموند در سال ۲۰۱۸ و در گفتگو با تایمز مدعی شد که دورتموند نیازی به بهترینبودن ندارد. شاید جمله نشان میدهد که چرا دورتموند در همه سالهای اخیر چیزی بیشتر از یک سایه نه چندان خطرناک برای بایرن مونیخ نبوده است. شاید حالا که پیگیریهای منچستریونایتد برای خرید جیدون سانچو جدیتر از همیشه به نظر میرسد، آزمایش جدیدی دربرابر باشگاه قرار گرفته باشد. آیا بروسیا دورتموند یکی از بهترین ستارههای سالیان اخیرش را حفظ میکند یا باز هم در برابر پول تسلیم میشود؟ حدود دو سال تا پایان قرارداد سانچو باقی مانده و دورتموند میتواند پیشنهادهای پایین را به راحتی رد کند. در شرایطی که ویروس کرونا حتی اقتصاد فوتبال را هم تحت تاثیر قرار داده احتمالا بروسیا دورتموند باید تصمیم سختی بگیرد.
منبع: دگاردین