۵۴۷۷
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۶
تعداد بازدید : ۳۳۹
صفحه نخست عمومی

یک تکه کتاب

داستان این کتاب درباره یک کارآگاه خصوصی است که وضعیت زندگی بسیار بدی دارد، بازار کارش کساد است، اجاره خانه‌اش را نمی‌تواند بدهد، منشی‌اش را مرخص کرده است و حتی ماشین خود را فروخته است. کارآگاه داستان ما حتی پول ندارد که برای هفت‌تیر خود گلوله بخرد.
به گزارش فراتیتر، کتاب در رویای بابل اثر ریچارد براتیگان Richard Brautigan نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی است. از او ۹ رمان، یک مجموعه داستان و چندین دفتر شعر منتشر شده است. رمان صید قزل‌آلا در آمریکا اولین و شناخته‌شده‌ترین اثر اوست و کتاب در رویای بابل را نیز از موفق‌ترین و ماندگاترین آثار او می‌دانند. ریچارد براتیگان با تفنگ شکاری خودکشی کرد.

رمان صید قزل‌الا در آمریکا هم مانند رمان در رویای بابل با ترجمه پیام یزدانجو از سوی نشر چشمه منتشر شده است.

در قسمتی از پشت جلد کتاب درباره رمان چنین آمده است:

رمانی در نهایت جذابیت، که حاصل تجربیات اعجاب‌انگیز نویسنده در عرصه‌ی خلاقیت ادبی است. این اثری همتا و حتی فراتر از صید قزل‌الا در آمریکا است که سنت‌شکنی ادبی را در آمیزه‌ای از ژانر‌های سنتی (داستان کارآگاهی و رمان علمی – تخیلی) به نمایش می‌گذارد: براتیگان در بهترین براتیگان‌بازی‌اش.
 
کتاب در رویای بابل

داستان این کتاب درباره یک کارآگاه خصوصی است که وضعیت زندگی بسیار بدی دارد، بازار کارش کساد است، اجاره خانه‌اش را نمی‌تواند بدهد، منشی‌اش را مرخص کرده است و حتی ماشین خود را فروخته است. کارآگاه داستان ما حتی پول ندارد که برای هفت‌تیر خود گلوله بخرد.

زندگی او سراسر رنج و بدبختی است، اما در این میان خبر‌های خوب هم در زندگی او وجود دارد. مثل خبر خوبی که جملات ابتدایی کتاب با آن آغاز می‌شود و یک شروع خواندنی تقدیم خواننده می‌کند:

خبر خوب: فهمیدم مرا برای خدمت در نظام وظیفه «نامناسب» تشخیص داده‌اند و به‌عنوان بچه‌سرباز به جبهه‌ی جنگ جهانی دوم اعزام نمی‌شوم. مساله اصلا بی‌علاقگی به وطن نبود، چون من جنگ جهانی دوم‌ام را پنج سال پیش در اسپانیا جنگیده بودم و یک جفت سوراخ گلوله هم در ماتحت‌ام داشتم که این را اثبات می‌کرد.
اصلا سر در نمی‌آوردم چرا تیر به ماتحت‌ام خورد. به هر حال، یک داستان جنگی مزخرف بود. به مردم که می‌گویی ماتحت‌ات تیر خورده، دیگر تو را به چشم یک قهرمان نمی‌بینند. جدی‌ات نمی‌گیرند، اما این دیگر اصلا مساله‌ی من نبود. جنگی که برای باقی آمریکا داشت شروع می‌شد برای من تمام شده بود. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۱۳)

کارآگاه ما یک آدم شکست‌خورده است، ولی هنوز تسلیم نشده و فکر می‌کند می‌تواند ادامه دهد و از عهده زندگی بربیاد. اما او با پولی که از دوستانش قرض می‌گیرد زندگی خودش را به‌سختی جلو می‌برد. حتی از همسایه‌های خود هم همه‌چیز قرض می‌گیرد و به قول خودش:

از در و همسایه هم اصلا نمی‌توانستم یک تکه صابون یا یک دانه تیغ قرض کنم چون، از شیر مرغ تا جان آدمی‌زاد، دیگر چیزی نمانده بود که من از آن‌ها قرض نکرده باشم. گلوم هم که می‌برید یک چسب زخم هم به‌ام قرض نمی‌دادند. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۱۱۰)،

اما کارآگاه داستان ما می‌توانست موفق باشد به شرطی که در رویای بابل گرفتار نمیشد. حتی می‌توانست وارد نیروی پلیس شود و یک پلیس لایق از آب دربیاید. اما همیشه در موقعیت‌های مهم زندگی‌اش غرق در رویای بابل می‌شود و وقتی هم در این رویا‌ها غرق شد با علاقه آن را دنبال می‌کند چرا که او قهرمان بابل است. بابل یک سرزمین رویایی است که در آن، کارآگاه شکست‌خورده ما در آنجا یک همه‌فن حریف و ناجی است. در کنار داستان کتاب، داستان بابل نیز شرح داده می‌شود.

شرایط زندگی قهرمان بابل در دنیای واقعی همین‌طور سخت پیش می‌رود تا اینکه یک مشتری پیدا می‌شود و…
درباره کتاب در رویای بابل

این رمان علاوه بر داستان جذابی که دارد، بسیار خوش‌خوان است و به شکل ساده‌ای هم نوشته شده است. طنز سیاه موجود در کتاب خواندنی است و می‌تواند هر خواننده‌ای را راضی کند.

کتاب جامعه آن زمان آمریکا را نیز نقد می‌کند. جامعه‌ای که درست نقطه مقابل شهر رویایی بابل است. شخصیت اصلی کتاب از هر طرف در دنیای واقعی گرفتار است و تنها پناه او بابل است. دوستانش و تقریبا هرکسی که با او در ارتباط است پول یا چیزی که به او قرض داده‌اند می‌خواهند و فکر می‌کنند او بالاخره عرضه انجام دادن یک کار را دارد و اگر بخواهد می‌تواند شروع به کار کند و قرض آن‌ها را نیز پرداخت کند. پول برای همه شخصیت‌های رمان مهم است و هیچ‌کس از پول خود و قرض خود غافل نیست.

ما دوستان خیلی نزدیکی بودیم، تا این که من شروع کردم به پول قرض کردن از او و قرض‌ام را هم نتوانستم پس بدهم. هنوز هم با هم دوست بودیم، اما او پول‌اش را می‌خواست، برای همین دیوار کوتاهی بین من و او فاصله انداخته بود. قضیه جدی نبود، اما به هر حال مطرح بود. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۵۰)

حتی مادر کارآگاه هم فکر می‌کند او باید شغل کارآگاه خصوصی را رها کند و یک شغل آبرومندانه پیدا کند. تبدیل شود به یک آدم حسابی و مثل یک پسر خوب، هشتصد دلاری را که قرض گرفته به مادرش پس بدهد. در این جامعه پول‌پرست که براتیگان توصیف می‌کند، جامعه‌ای که در آن حتی پلیس را هم می‌توان خرید، قهرمان داستان چه جایی بهتر از بابل می‌تواند پیدا کند؟ آیا او خوشبخت نیست که می‌تواند ساعت‌ها در رویای بابل غرق شود؟

نکته‌ای که وجود دارد این است که رویای بابل همیشه مانع پیشرفت در دنیای واقعی است. در همه اتفاقات مهم زندگی قهرمان داستان رویای بابل کار را خراب کرده است. مثلا او می‌توانست پلیس شود، ولی چون غرق در رویای بابل می‌شود ۲۰ سوال آخر آزمون را خالی می‌گذارد و نمی‌تواند پلیس شود. بودن در رویای بابل لذت‌بخش است، ولی برای همیشه نمی‌توان در رویا بود و نهایتا کارآگاه خصوصی ما باید بیدار شود و به زندگی بپردازد؛ و می‌توان رویای بابل را مشابه رویای آمریکایی دانست. چیزی که براساس این رمان در دنیای واقعی مانع همه‌چیز است.
ملاتی از متن رمان در رویای بابل

اوه اوه! داشتم از پله‌ها پایین می‌آمدم بروم آپارتمان خودم، که بنا کردم به رویای بابل را دیدن. خیلی مهم بود که حالا که اوضاع داشت رو به راه می‌شد، رویای بابل را نبینم. اگر دوباره مشغول بابل می‌شدم ساعت‌ها بدون آن‌که بفهمم اسیرم می‌کرد. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۲۰)

زندگی بالا و پایین دارد؛ و حالا زندگی‌ام افتاده بود توی سربالایی. سرازیری برام فقط سرازیری قبر بود. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۲۶)

از وقتی رفته بودم بیرون، آپارتمان پرکثافت نمورم هیچ تغییری نکرده بود. عجب دخمه‌ی افتضاحی… یا عیسا مسیح، چه‌طور می‌توانستم این‌جوری زندگی کنم؟ بفهمی نفهمی ترسناک بود. از روی خرت‌وپرت‌های مجهول‌الهویه‌ی کف اتاق رد شدم. عمد داشتم به آن‌ها توجه نکنم. اصلا نمی‌خواستم بدانم چه هستند و چه نیستند. از نگاه کردن به تخت‌خواب‌ام هم طفره می‌رفتم. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۱۰۹)

ماشینی هم می‌خواستم تا بتوانم بدون سابیده شدن کف کفش‌هام، توی شهر گشت بزنم. کارآگاه خصوصی‌ای که پیاده خیابان‌ها را گز کند یا سوار اتوبوس‌های بی‌کلاس شود یک‌جای کارش می‌لنگد. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۱۵۰)

صحنه‌های تعقیب‌وگریز زیادی توی فیلم‌ها دیده بودم، اما خودم هیچ‌وقت درگیرش نشده بودم. با چیزی که توی فیلم‌ها دیده بودم زمین تا آسمان فرق داشت. (کتاب در رویای بابل – صفحه ۲۰۷)
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: