به گزارش فراتیتر، در تقویم جهانی از ۱۵ اکتبر به نام روز جهانی عصای سفید یاد میشود. در این روز دو پژوهشگر آمریکایی اقدام به نگارش قانون عصای سفید نمودند. بعد از آن که جیمز بیگز عکاس انگلیسی در سال ۱۹۲۱ م. در سانحهای بینایی خود را از دست داد، برای در امان ماندن از تصادف در خیابانهای اطراف محل زندگی خود، دست به ابتکار زده و از عصای سفید استفاده کرد. به این ترتیب، دو پژوهشگر آمریکایی قانون عصای سفید را نوشته و ۱۵ اکتبر به عنوان روز جهانی نابینایان یا قانون عصای سفید تعیین شد.
در سالروز نگارش قانون عصای سفید گفتگویی با علی صابری وکیل پایه یک دادگستری و دانشآموخته حقوق دانشگاه تهران داشتیم که خود یکی از نابینایان کشور بوده و رئیس هیئتمدیره شبکه تشکلهای نابینایان و کمبینایان کشور (چاوش) است.
فراتیتر: ارزیابی شما از نحوه قانونگذاری در مورد مسائل نابینایان چیست؟
صابری: روند حقوق معلولین همانند تمامی بسترهای حقوقی، به ویژه حقوق افراد دارای اقلیت پروژه نیست و یک پروسه محسوب میشود. در سالهای گذشته در برخی از بخشهای مرتبط با امور معلولین کارهایی صورت گرفته که در مقایسه با دیگر افراد جامعه بسیار عجیبوغریب است. به طور مثال هنوز دو سال از تأسیس کنوانسیون حمایت از افراد دارای معلولیت نمیگذشت که دولت جمهوری اسلامی ایران خیلی زود به این کنوانسیون پیوست؛ در حالی که خیلی از کشورها یا به این کنوانسیون نپیوستند و یا دیر پیوستند. با وجودی که ایران خیلی زود به این کنوانسیون پیوست، اما در امور دیگر حقوق بشر، شاهد آن هستیم که یک نوع مقاومت و گارد نسبت به این امور وجود دارد. البته باید عنوان نمود که در بیشتر وقتها این کنوانسیونها کاربردی نبوده است با این حال در بسیاری از آنها عضو شده ایم.
فراتیتر: اجرای قوانین مربوط به نابینایان به خوبی اعمال میشود؟
صابری: ما در سال ۱۳۸۳ اولین قانون جامعه حمایت از حقوق معلولان را مصوب کردیم. در سال ۱۳۹۷ این قانون به طور کلی اصلاح کلی شد و در واقع قانون جدیدی در این حوزه مطرح شد که میتوان گفت بخشی از حقوق معلولین را در بر میگیرد. اصولاً پروسه حقوق معلولان تا زمانی که رویکرد تکتک افراد جامعه اعم از رئیسجمهوری، نویسنده، جامعهشناس، خبرنگار و... نسبت به زندگی یک معلوم تغییر نکند، به خوبی پیش نخواهد رفت. باید در خصوص حل مسائل نابینایان، به شیوههای جدید روی آورد. استفاده از واژههایی مثل کرامت، عزت و ... در مورد مسائل نابینایان دیگر کارکرد خود را از دست داده و یک معلول حق دارد همانند سایر افراد جامعه زندگی کند. برای همین نیاز است تا شرایطی برای او فراهم شود.
فراتیتر: از نظر شما جامعه به مسئولیتهای اجتماعی خود در قبال نابینایان عمل میکند؟
صابری: ما نیازمند بسترهای جدید برای حقوق معلولان هستیم. به طور مثال نرمافزاری تحت عنوان چشمان من باش (Be My Eyes) طراحی شده که استفاده از آن داوطلبانه است. همه افراد میتوانند با عضویت در این نرمافزار که امکان کمک و راهنمایی به فرد نابینا در لحظه را دارد، به افراد نابینا در هر کجای دنیا کمک کنند. این ایده ساده راهکار خیلی خوبی برای نابینایان است. این روش داوطلبانه بوده و به روش صحیح، حقوق افراد نابینا مورد توجه قرار گرفته است. در ایران شهرداری تهران مدعی شده است که برای فرهنگسازی و مسئولیتپذیری، رستورانهایی را برای نابینایان دایر میکند. این در حالی است که یک رستوران باید خودش این مسئولیت را بپذیرد که ممکن است برخی از مشتریان او نابینا و معلول باشند و میباست مکان و خدمات رستوران را مناسبسازی کند. افرادی که در حوزه معلولان کار میکنند باید نتایج و تبعات و آثار و پیامدهای کارشان را در نظر بگیرند و با فکر خدمات ارائه دهند. همه این برنامهها و ایدهها نیازمند بودجه نیست و با مباحث فکری کارها به درستی پیش خواهد رفت.
فراتیتر: در خصوص استخدام نابینایان و اختصاص بودجه پژوهشی قوانین به درستی اجرا میشود؟
صابری: در مجلس نهم وزیر آموزشوپرورش به واسطه اظهاراتش در خصوص حضور معلولان در آموزشوپرورش کارت زرد گرفت. وزیر آموزش و پروش در آن زمان مدعی شده بود؛ اگر فرد معلول سر کلاس برود، دانشآموز افسردگی میگیرد. این موضوع به دیوان عدالت هم رفت و با رأی وحدت رویه اصلاح شد. به صورت کلی ما از نظر قانون مشکلی در این زمینه نداریم و بزرگترین مشکل ما اجرای قوانین است. پیرامون بودجههای پژوهشی تا این لحظه به نتیجهای دست نیافتهایم و معتقدم مسائل معلولان باید فرا بخشی حل شود. ما آگاه هستیم که کشور با شرایط سخت اقتصادی مواجه است، اما دوره حرفهای شعاری تمام شده است. باید بودجه مورد نیاز قوانین معلولان در بخشهای مختلف سرشکن شود و نباید حرف از نبود بودجه در این حوزه زد.
فراتیتر: آیا قوانین موجود در اصل ۴۴ قانون اساسی در مورد مسائل مربوط به نابینایان توانسته به این گروه کمکی نماید؟
در واقع میتوان گفت اصل ۴۴ قانون اساسی در مورد مسائل مربوط به نابینایان به درستی اجرا نشده است. برای مثال هنوز مراکز بهزیستی مثل مرکز رودکی به درستی واگذار نشده است. این مشکلات به واسطه ایراد در قانون خصوصیسازی نیست بلکه به شیوه اجرای بد آنها بازمی گردد. خصوصیسازی اگر نتواند به مسائل نابینایان کمک کند، حداقل مانع هم نیست. از سوی دیگر باید توجه داشت بخش خصوصی در بحث مسئولیتهای اجتماعی باید مسائل مربوط به نابینایان را در نظر بگیرند. به نظر میرسد اگر اصل ۴۴ قانون اساسی دربارۀ نابینایان اجرا شود، خیلی از مشکلات حل خواهد شد.