یادداشت * سعید ونکی در فراتیتر
کمتر برههای در فوتبال ایران وجود داشته که چنین سطحی از آشفتگی و اختلال کارکرد در همه سطوح مشاهده شود. در سطح کلان، فدراسیون فوتبال هنوز با سرپرست اداره میشود و با وجود انجام اصلاحات روی اساسنامه و ارسال آن به فیفا برای کسب مجوز برگزاری انتخابات، تکلیف کرسی ریاست مشخص نیست. در سطح باشگاهی هم استقلال و پرسپولیس که مهمترین باشگاههای ایران محسوب میشوند وضعیت معلقی دارند. استقلال که بدون مدیرعامل و با سرپرست مهیای فصل جدید میشود و مدیریت پرسپولیس هم با فشار روز افزون هواداران مواجه شده و احتمال جدایی او کم نیست. اینها نشان دهنده اختلال کارکرد در سطوح مدیریتی فوتبال ماست که به نظر میرسد همگی نشات گرفته از مسئله خلأ قدرت است. وقتی در یک ساختار، قدرتی وجود نداشته باشد پیشبرد سادهترین امور و فراتر از آن حرکت در جهت نیل به اهداف از پیش تعیین شده امکان پذیر نخواهد بود. وقتی فدراسیون فوتبال ماه هاست که رئیس ندارد نباید انتظار داشت که وضعیت تیمهای ملی سر و سامان بگیرد و یا برای کم کردن مشکلات مالی راهبرد مشخص تعیین شود، زیرا اساسا قدرتی در این ساختار وجود ندارد که قطار فوتبال ایران را به حرکت وادارد. اگر در دو باشگاه اصلی فوتبال ما مدیریت ثابت و بلند مدتی وجود نداشته باشد که از توانایی برای اعمال قدرت برخوردار باشد این آشفتگی فعلی را همچنان شاهد خواهیم بود؛ بنابراین در وهله اول باید مسئله فقدان قدرت در فدراسیون فوتبال و پس از آن در باشگاههایی که دولت متولی آن است حل و فصل شود. ناگفته نماند که با وجود تصدی گری وزارت ورزش و مالکیت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، یک رئیس فدراسیون قوی و مقتدر میتواند نقش موثری در سر و سامان دادن به وضعیت این باشگاهها داشته باشد و فراتر از حیطه اختیارات خود اعمال قدرت کند. هنوز از یادها نرفته که اوایل دهه ۸۰ رئیس وقت فدراسیون با خرید دو ساختمان برای این دو باشگاه که در آن زمان وابسته به سازمان تربیت بدنی بود، چگونه به شرایط نابسامان آنها خاتمه داد. اگر امروز هم تکلیف پست ریاست فدراسیون مشخص شده بود و یک مدیر کاربلد در این جایگاه قرار میگرفت، آیا این آشفتگی کنونی را شاهد بودیم؟ در شرایط کنونی و با بحران مالی که بر فوتبال ایران سایه افکنده، باید برای آینده نقشه راه ترسیم شود و در وهله اول این اقدام بدون تعیین تکلیف وضعیت ریاست فدراسیون میسر نیست. فوتبال ایران به اندازه کافی از مشکلات و بحرانهای مالی موجود رنج میبرد و دیگر توان تحمل شرایط کنونی را ندارد. باید هر چه زودتر مسئله خلأ قدرت حل شود تا این فوتبال کم رمق شده رو به زوال و نابودی نرود. اگر چه این قدرت باید از پشتوانه کافی برخوردار باشد تا توانایی راهبری و اداره فوتبال ما در این شرایط خطیر را داشته باشد و رسیدن به این هدف جز با اجماع همه جانبه و فراجناحی روی گزینه کارآمد امکان پذیر نیست.