سعید ونکی: فوتبال ایران این روزها با چالشی بزرگ مواجه شده و در صورت تداوم این روند، شاید حیات این رشته به خطر بیفتد.
بی پولی فوتبال ایران در ماههای اخیر گریبان تمامی تیمهای ملی و باشگاهی را گرفته و تقریبا کمتر تیمی است که با این بحران سخت و طاقت فرسا مواجه نباشد. از پرسپولیس و استقلال که سرمربیان خارجی دارند تا تیمهای شهرستانی در لیگ برتر همگی در تنگنا گرفته اند و روزی نیست که خبر گلایهها و اعتصابها به گوش نرسد. علاوه بر این، تیمهای ملی ایران در تمامی ردههای سنی آقایان و بانوان هم مدت هاست در انتظار پرداختی از سوی فدراسیون فوتبال به سر میبرند و جمیع شرایط نشان میدهد که حال و روز پرطرفدارترین ورزش کشور مساعد نیست.
شاید به عقیده برخی کارشناسان، این وضعیتی که شکل گرفته، محصول تحریمها و در تنگنا قرار گرفتن فوتبال باشد که از بودجه دولتی ارتزاق میکند، اما مرور شرایط سالهای گذشته، خط بطلانی روی این ادعا خواهد بود.
در واقع فوتبال ایران از زمان حرفهای شدن در اوایل دهه ۸۰ و بالا رفتن غیر منطقی هزینهها بدون توجه به عدم وجود شرایط درآمدزایی حرفهای و نوین، دچار این چالش شد و میبینیم که امسال به نقطه بحرانی کنونی رسیده است. افزایش عجیب و غریب دستمزدها و هزینهها و از سوی دیگر فقدان ساختار کسب درآمد پایدار، فوتبال ایران را به مرحلهای رسانده که حتی ادامه حیاتش با مشکل مواجه شده است. عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی به باشگاه ها، پایمال شدن حقوق کپی رایت، ارتزاق از بودجه دولتی، سیستم معیوب بلیت فروشی، وضعیت بغرنج تیمهای پایه و ناتوانی در فروش بازیکنان با استعداد و بسیاری از موارد دیگر، جزو بدیهیترین روشهای درآمدزایی در فوتبال جهان محسوب میشوند که متاسفانه فوتبال ایران از آنها بی بهره است.
اما در شرایط فعلی باید به دنبال پیدا کردن راه حل برای برون رفت از بحران کنونی بود. اولین قدمی که میتوان برای به حرکت در آوردن فوتبال ایران انجام داد، اعطای حق پخش تلویزیونی است. طبق ارزیابیهای سال گذشته، مبلغ ۴۰۰ میلیارد تومان حق فوتبال ایران از صدا و سیما است که به دست فراموشی سپرده شده و با ورود این پول میتوان شاهد حل بخش اعظمی از مشکلات بود. قدم بعدی میتواند ورود بخش صنعت و تجارت به این رشته باشد. اگر تیمهای صنعتی ورود جدی تری به عرصه فوتبال داشته باشند، میتوان انتظار داشت که این التهابات مالی کمتر شود و علاوه بر این، تولیدات بخش صنعت هم به دلیل جاذبه فوتبال در معرض توجه بیشتر قرار گیرند. قدم سوم هم میتواند کاهش اجباری دستمزدها باشد که در سالیان گذشته به طرز عجیبی افزایش غیر منطقی داشته است. اینکه یک بازیکنی برای یک فصل حداقل دو میلیارد تومان دریافتی داشته باشد با واقعیتهای فوتبال ایران سازگار نیست. باید سیاست گذاران ارشد فوتبال به طور دستوری این دریافتیها را کاهش دهند تا با رد شدن از نقطه بحرانی کنونی، تعادلی بین درآمدها و هزینهها برقرار شود.