به گزارش فراتیتر، کتاب سال بلوا رمانی از عباس معروفی است که به گفته خودش سه سال و اندی طول کشید.
کتاب سال بلوا
کتاب سال بلوا به صورت اول شخص در ذهن یک زن به نام – نوشافرین – اتفاق میافتد و شروع آن به گونهای است که مستقیما داخل داستان پرت میشویم. یعنی نویسنده در ابتدای کتاب سراغ حاشیه نمیرود و خواننده را مستقیم وارد اصل داستان میکند. در ادامه به مرور ذهنیتها و شخصیتهای کتاب سال بلوا و کلیت داستان برایمان مشخص میشود.
کتاب سال بلوا حاوی خاطراتی است که در ذهن نوشافرین مرور میشود.
نوشا دختر سرهنگ نیلوفری است. سرهنگی که برای پیمودن پلههای ترقی به سنگسر (مکانی که داستان کتاب در آن اتفاق میافتد) آمده است و تصمیم دارد آیندهای باشکوه برای دخترش رقم بزند اما….
اما نوشا عاشق کوزه گری غریب میشود و تمام وجودش را تقدیم او میکند، با این حال تقدیر، تصمیم دیگری برای نوشا گرفته است و…
در دل کتاب سال بلوا افسانه زرگر و دختر پادشاه هم وجود دارد که گاه مخاطب را به کلی از کتاب دور میکند و دنیایی متفاوت برای او ترسیم میکند. افسانهای که با داستان کتاب در هم آمیخته شده و این هنر نویسنده را نشان میدهد.
در کتاب سال بلوا شخصیتهای اصلی دیگری هم وجود دارند. شخصیتهایی که هر کدام براساس دلایل خود فعالیتهای خاصی انجام میدهد. از این بین میتوان به ملکوم آلمانی اشاره کرد که با هدف خاصی قصد دارد یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافرقلعه بزند.
کتاب سال بلوا در هفت شب اتفاق میافتد. هفت شب که از دید اول شخص (نوشافرین) و سوم شخص (خود نویسنده) روایت میشود.
درباره کتاب سال بلوا
قبل از هرچیزی این رمان در مورد مظلومیت زن ایرانی است. زنی که از زورگوییهای مردانه، از سختیهای زمانه و از نگاههای هیز مردان در امان نیست و مدام باید مراقب خود باشد که مبادا کاری کند که مردی را تحریک کند.
این موضوع در قسمتهای مختلف کتاب سال بلوا دیده میشود، به عنوان مثال:
دست هام را بلند کردم که اولین ضربههای تفنگ موزر را دفع کنم. معصوم لوله موزر را در دست داشت و قنداق سنگینش را به کله ام میکوفت.
از یاد برده بودم که دخترم، و در آن لحظه به این فکر نمیکردم که مردها وقتی با آن سبیل سربالا و چشمهای براق زل بزنند به آدم، از بالا به پایین و از پایین به بالا، چشمهای جستجوگری که انگار به زور میخواهد چادر آدم را پس بزند و سراپای آدم را یکباره ببلعد، آدم از خجالت آب میشود، ذوب میشود، لای دستهای یک نفر فشرده میشود و به قدر قطرهای فرو میافتد، چِک.
کتاب سال بلوا به موضوعات مختلفی اشاره میکند. به عشق ممنوعه میپردازد و قدرت طلبی را به خوبی نشان میدهد. زن ستیزی را بررسی میکند و نشان میدهد که تا چه حد زنها محدود هستند؛ و عباس معروفی همه این موارد را در کتاب سال بلوا به شیوهای زیبا نوشته شده است. به گونهای هر کدام از این موضوعات تکهای از داستان را شکل میدهد و مخاطب باید این تکهها را همانند پازل کنار هم بچیند و در آخر به مفهوم اصلی داستان برسد. همین داستان را به شدت جذاب کرده است و از خستگی خواننده میکاهد.
قسمتهایی از متن کتاب سال بلوا
گاهی احساس میکردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه میگردد که مردها شوهر زنها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرئت و شهامتش را میکشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه مهمی بود و مرد باید برنده میشد. -صفحه۶۳
زنها را باید روی صفر نگه داشت، یکی بدهی، دومی را هم میخواهند. -صفحه۸۴
سالها بعد فهمیدم که مردها همه شان بچه اند، اما بعضیها ادای آدم بزرگها را درمی آورند و نمیشود بهشان اعتماد کرد، به خودشان هم دروغ میگویند. -صفحه۱۷۴
عمرباخته ها، عاشق عمر دیگران میشوند. -صفحه۱۸۳
تقدیر، اسب رم کردهای است که نمیشود بهش دهنه زد. -صفحه۲۳۲
وقتی آدم دورخیز کند که بلند بپرد، اما نتواند و در همان پشت و پسله بماند، دیگر چی واسه آدم میماند؟ -صفحه۲۵۰