به گزارش فراتیتر، به هر مادهای که تعلقی به خانواده سیلیکاتها داشته باشد، سرامیک میگویند. سیلیکات یکی از مشتقات سیلیسیم است، یعنی همان مادهای که بخش عمده زمین از آن تشکیل شده است، عنصر سازنده خاک و زمین تا آنجا که چشم کار میکند. چه خاک جنگل باشد و چه صحرا، این ماده ساده اما جادویی، بخشی از زندگی ماست. بدون آنکه بدان توجه کنیم، روز و شبمان را میسازد. خوشمزهترین چیزهای زندگیمان را درون ظروفی میخوریم که ساخته و پرداخته سیلیکاتها هستند. برای زیبایی خانههایمان از تزیینات سیلیکاتی استفاده میکنیم. نمای خانههایمان را با اشکال مختلف سیلیکاتی مزین میکنیم و در نبود باغچههای آنچنانی در دل آپارتمانها، با گلدانهای سیلیکاتی حیات و طبیعت به منزلمان راه میدهیم. به همه این سیلیکاتهای دوستداشتنی سرامیک میگوییم.
در مقام انسان دوست داریم دوستداشتنیهای اطرافمان زیبا باشد. این میل فطری زیبا بودن و زیبا دیدن، سدهها و هزارهها آدمی را رها نکرده است.
برای ما در ایران که جهانمان با خاک گره خورده است و زمین سخاوتمندانه داشتههایش را به ما میبخشد، بخشی از زیبای در سرامیکها عیان میشود. از کاشیهای هفترنگ گرفته تا چینیهای گرانقیمت، از سفالینههای باستانی تا رجهای گلین بر سردر خانهها. ما در طول تاریخ سرامیک را زیبا خواستهایم.
این روزها، «ماگ»ها نمود خوبی است از میل به زیبایی؛ ماگهای سرامیکی که هر صبح چای یا قهوهمان را با نگاهی به دیواره مستدیر و استوانهایش مینوشیم، نمودی ساده از زیباییاند.
اما این همه میل به زیبایی برای داشتن جذابترین سرامیکها از کجا میآید؟ کافی است وارد کارگاه صادق باقری شویم تا دریابیم میل به زیبایی سرامیک تا کجا میتواند ادامه یابد.
خانهای با آجرهای قرمز در میان کوچه خودنمایی میکند. متفاوت از آن همه بنای سنگی تازه باب شده. آجرهای قرمز ما را به نیم قرن پیش میبرد. در که گشوده میشود با حیاتی مصفا روبهرو میشویم، هر چند نُقلی و کوچک است؛ اما به لطف سرامیکها متفاوت شدهاند. مسیر کوتاهی را طی میکنیم تا وارد ساختمان شویم و حالا هر چه سر میچرخانی سرامیک میبینی.
برای زیبایی مکان نشستن، سرامیکها همه کار میکنند. از مرغان بیصدای سرامیکی تا میوهای خوشجمال ناخوردنی. سرامیکها با ما حرف میزنند. اینکه زیبایی را باید دید، وقت خوردن زمان دیگری است.
صادق باقری مدرس سرامیک است و این روزها سرش به دوسالانه ملی سرامیک گرم است. مردی است پرانرژی که اصلاً شباهتی به کلیشههای تصویری از هنرمندان ندارد. با دیدنش و حرف زدن با او تصورتان دگرگون میشود. او نمونه خوبی است برای تابوشکنی و زیر سؤال بردن کلیشهها. پرانرژی سخن میگوید و محکم.
آقای باقری این روزها که کرونا حاکم است، در آتلیه شخصی خود مشغول است و آموزش میدهد. کارگاه و آموزشگاه کنار یکدیگر. انگار این روزها با درک بیشتر سرامیک به عنوان یک هنر، مردمان بیشتری به سویش سوق یافتهاند. حالا مشتریان بیشتری سرامیک را میپسندند و در گالریها و دکانهای فروش زیبایی، سرامیکها خودنمایی میکنند. باقری هم زیبایی میسازد و هم زیبایی آموزش میدهد.
حالا که مشغول دوسالانه هم شده میگوید «اوایل صحبت این بود که هنرمندان سرامیک در آتلیه خود نشستهاند و کار میکنند؛ اما باید پذیرفت هنرمندان سرامیک نیز همانند دیگران نیازمند تولید محصول خودند تا بتوانند اقتصاد خود را پیش برند. با همت و تلاش دوستان در شورای سیاستگذاری و دوران و ارشاد دوسالانه در حال برگزاری است. اگر شرایط بهتر بود با پنج برابر بودجه میتوانستیم دوسالانه را پیش بریم.»
برایش دوسالانه یک فرصت است، نوعی مبارزه با شرایط امروز و کرونا و بیماری. در ناامیدی دوروبرمان، بسی امید در کلام باقری میبینم. معتقد است به سبب علقههای تاریخی میان ما و سرامیک، این هنر به راحتی میتواند دل ایرانیها را به دست آورد. پر بیراه هم نمیگوید، کمی اطرافمان را ببینیم سرامیکها خودنمایی میکنند. با این حال او منتقد است.
از گذشته دور سفال، به عنوان یک سرامیک مهم بخشی از زندگی ما ایرانیها بوده و هست. در دورانی که صنایعدستی رونق میگیرد، سفال با همه قدمتش عروج میکند و هر کجا که برای خرید سوغاتی ایرانی خیز برمیداشتی، در برابرت دنیایی از سفالینهها میدیدی. باقری میگوید هنر سرامیک باید از صنایعدستی آن جدا شود. معتقد است: «آنچه امروز درباره دوسالانه ملی سرامیک میگوییم، تفاوت فاحشی با دیگر دوسالانههای سرامیک دارد و آن هم تمرکز بر مقوله هنر سرامیک است. مقولهای که مرز جدا شدنش باید از بخش صنایعدستی روشن باشد.»
تا دورههای گذشته دوسالانه سرامیک میزبان بخشهایی همچون کاربردی و سفال بود. حالا خبری از آنها نیست و باقری که عضوی از شورای سیاستگذاری است، میگوید: «وزارت ارشاد متولی بخش هنری سرامیک است و صنایعدستی و متولی آن بخش کاربردی، وزارتخانه دیگری است.»
وقتی به دور و بر مینگریم کمی بیشتر متوجه منظورش میشویم. زیبایی بصری کارگاه و آموزشگاه، با تزیینات سرامیکی ارتباط چندانی با صنایع دستی ندارد. فضای مذکور، فضایی یگانه است، به قول غربیها «یونیک» است. همین یکی است، ولی صنایعدستی تولید انبوه است و در مدار خط تولید. انحصار در آن نیست. خبری از آن «هاله» والتر بنیامینی به دورش نیست. برای زیبا کردن خریداری نمیشود، برای داشتن و استفاده کردن است. همه چیز به تفاوت میان صنایع و هنر بازمیگردد.
باقری هم مثل دیگر سرامیستها به خودکاوی اشاره میکند: «اثر هنری محصول کاوش درونیات هنرمند است. برونریزی یک کنکاش فکری است. پس یک شیء برآمده از صنعت فرهنگی چندان بازنمایی اندیشه هنرمند نیست، الگویی تکرارشونده است مبتنی بر نظام بازار. در حالی که اثر برآمده از خودکاوی، آینه تفکر و تعلق هنرمند به جهان درون و برون است.»
از عضو شورای سیاستگذاری دوسالانه ملی سرامیک ایران هدف از این دوسالانه را جویا میشویم و میگوید: «قصدش آشکار کردن ظرفیتهای پنهان سرامیک است تا حتی آنها را در اختیار سایر هنرمندان هم قرار دهد؛ کما اینکه هنرمندان حوزه نقاشی و مجسمه نیز به سرامیک روی آوردهاند. به هر حال زبان سرامیک زبانی متفاوتی است.»
حرفش بیراه نیست، سرامیک مأمن اولین اقدامات گرافیکی و پویانمایی بشر است. از بزهای جهنده بر جام شهر سوخته تا آثار مدرن نمایشگاه انبساط. سرامیک این روزها حرف برای گفتن بسیار دارد...