به گزارش روی تیتر، از سه هفته پیش که استراماچونی ایران را ترک کرد، هر روز خبرهای گوناگونی درباره بازگشت و یا قطع همکاری او منتشر شده و نکته قابل توجه در این خصوص، اصرار و پافشاری هواداران استقلال برای بازگشت مرد ایتالیایی است؛ از تجمع مقابل باشگاه گرفته تا فشار رسانهای در شبکههای اجتماعی ابزارهای مورد استفاده آنها برای ترغیب مدیران استقلال و قبول شروط مورد نظر سرمربی ایتالیایی بوده است. جمیع شرایط در هفتههای گذشته نشان داده که فضا به شدت غبار آلود شده و هواداران هر گزینهای به جز استراماچونی را پس خواهند زد؛ اتفاقی که در مورد فرهاد مجیدی آن را شاهد بودیم. گویا تاکنون هیچ مربی دیگری برای استقلال افتخار آفرینی نکرده و رسیدن موقتی به صدر جدول معجزهای بوده که استرا به تنهایی برای این تیم رقم زده است!
اما فارغ از این مسائل، خروجی وقایع رخ داده حیثیت و آبروی فوتبال ایران را به تاراج برد و تصویری ضعیف و منفعل از فوتبال ما به جهان مخابره کرد. اگر چه بی تدبیری مدیران استقلال و عدم انجام به موقع تهعداتشان جرقه اختلافات بین طرفین را زد، اما این حجم از انفعال و تن دادن به خواستههای غیر منطقی استراماچونی، سرآغازی است بر بدعتهای غلط در فوتبال ایران. بدون شک شروط یازده گانه سرمربی ایتالیایی، زیاده خواهی محض است و قبول آنها از سوی مدیران استقلال، ترکمانچای دیگری در فوتبال ایران رقم خواهد زد؛ از اختصاص بودجه کلان ۹۰۰ هزار یورویی برای جذب بازیکن گرفته تا دریافت یک جای حقوق و کم کردن مدت زمان قرارداد. پاسخ مثبت به این خواسته ها، بازی دو سر برد برای استراماچونی است، زیرا هم از لحاظ مالی سود زیادی خواهد کرد و هم از زیر بار فشار عدم نتیجه گیری احتمالی خارج خواهد شد. چون بازگشت بی قید و شرط او خواسته اصلی هواداران بوده و هر گونه عدم نتیجه گیری در آینده، نوک پیکان انتقادات را به سمت مدیران خواهد برد که اجازه دادند در اوج آمادگی استقلال، استراماچونی از تیم جدا شود.
جدای از این مسائل و در صورت بازگشت استرا، چه بسا شروط دیگری بر باشگاه تحمیل نشود و هیچ تضمینی نیست که بهانه گیریهای مرد ایتالیایی به پایان برسد. در وضعیت کنونی، استقلال چالشهای بسیاری دارد و از شرایط زمین تمرین گرفته تا بدهیهای باشگاه به بازیکنان، آتشهای زیر خاکستری هستند که هر لحظه امکان شعله ور شدن آنها وجود دارد؛ بنابراین پروژه بازگرداندن استرا از اساس دچار اشکال است، چون یک امتیاز دهی بزرگ از سوی باشگاه محسوب میشود و استقلال را به گوشه رینگ میبرد.
در این بین نباید از رفتارهای پوپولیستی متولیان استقلال و وزارت ورزش هم ناغافل شد. این حجم پیروی از خواستههای احساسی و غیر منطقی هواداران به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست و به خط کردن متولیان دستگاههای مختلف کشوری از وزارت خارجه گرفته تا بانک مرکزی برای راضی کردن آقای سرمربی، چیزی جز سوار شدن روی موج پوپولیسم نیست.
به هر شکل، پایان داستان استراماچونی برای ایران خوشایند نیست. سرمربی ایتالیایی چه برگردد و چه تصمیم به قطع همکاری بگیرد، فوتبال ما بازنده قطعی است وای کاش روزی برسد که منطق و تعقل، جای تصمیمات احساسی و خلق الساعه در این فوتبال را بگیرد.
سعید ونکی