۷۷۲
يکشنبه ۰۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱
تعداد بازدید : ۸۸۲
از روزی که سولسشر هدایت منچستر یونایتد را پذیرفت، از تغییرات در این باشگاه خبر داد. اما نشانه‌های پیشرفت زیادی در این باشگاه دیده نمی‌شود.

به گزارش روی تیتر، عصر جمعه پنج مارس ۱۹۰۹، منچستر یونایتد برای مواجه با برنلی در مرحله نیمه نهایی جام حذفی به این شهر مسافرت کرد.

زمین مسابقه یخ زده بود و برف شدیدی می‌بارید. تنها ۱۸ دقیقه تا پایان بازی فرصت باقی بود اما داور مسابقه تصمیم گرفت بازی را متوقف کند.

توقف بازی برای شیاطین سرخ خوش‌شانسی به همراه داشت. چرا که آن‌ها موفق شدند شکست ۰-۱ در آن مسابقه را به یک پیروزی ۳-۲ تبدیل کنند و با صعود به فینال برای نخستین بار قهرمان جام حذفی انگلیس شوند.

هاربرت باملت، داور دیدار منچستر یونایتد و برنلی، در سال 1914 هم فینال جام حذفی انگلیس را قضاوت کرد. او سپس حوزه فعالیت خود را تغییر داد و از داور فوتبال، به سرمربیگری در این ورزش رو آورد. او در سال 1914 به عنوان سرمربی باشگاه اولدهام انتخاب شد و سپس هدایت باشگاه‌های ویگان و میدلزبرو را قبول کردو در آوریل 1927 با پیشرفتی باورنکردنی به عنوان سرمربی منچستریونایتد انتخاب شد. اما این اتفاق آغاز مشکلاتی باورنکردنی در این تیم بود.

دو ماه پس از این انتخاب بود که جان هنری دیویس، مالک و بنیان‌گذار شیاطین سرخ، جان خود را از دست داد. با وجود مشکلات مالی، باشگاه تصمیم گرفت ترکیب بازیکنان تیم را تغییر دهد اما نتیجه آن چندان زیبا نبود.

منچستری‌ها در سال ۱۹۳۱ به سطح دوم فوتبال انگلیس سقوط کردند و قرارداد باملت پس از این اتفاق‌ها تمدید نشد.

اشتباه احمقانه و احساسی مدیران باشگاه، شیاطین سرخ را از مدعی قهرمانی در همه جام‌های انگلیسی به تیمی بسیار معمولی تبدیل کرده بود.

اما به تاریخ امروز برمی‌گردیم.

از زمانی که باملت از منچستریونایتد جدا شد تا امروز، اوله گونار سولسشر پایین‌ترین درصد پیروزی در مسابقات را داشته است، او با نرخ پیروزی تقریبا 36/5 درصدی حتی از فرانک اوفارل، ویلف مک‌گینس و اسکات دانکن نیز آمار بدتری داشته است.

در باشگاه منچستریونایتد، امروزه صحبت از ارزش فرصت‌دادن به بازیکنان جوان است. باشگاه می‌خواهد بر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کند. ممکن است منچستر یونایتد با فرصتی که به این جوانان می‌دهد، در آینده به بهترین باشگاه انگلیس تبدیل شود. اما سوال مهمی وجود دارد. آیا یک سال، دو سال یا چهار سال دیگر  که مشخص شود سولسشر کاملا سرمربی نادرستی برای منچستریونایتد بوده، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

اگر ثابت شود او پتانسیل و استعداد بازیکنان منچستریونایتد را هدر داده است چه اتفاقی خواهد افتاد؟

و از همه مهم‌تر؛ آیا وفاداری منچستریونایتد به اوله گونار سولسشر ممکن است باعث شود منچستری‌ها شانس همکاری با مربی‌هایی مانند مائوریتسیو پوچتینو را از دست بدهد؟

کدام هوادار فوتبال دوست ندارد که اسطوره باشگاه مورد علاقه‌اش را به عنوان سرمربی بر روی نیمکت آن تماشا کند؟

با بهره‌گیری از ارزش‌ها و فلسفه اساسی باشگاه، اسطوره‌ها می‌توانند باشگاه را به روزهای خوبش برگردانند. کدام هوادار فوتبال دوست ندارد تیم او خاص و با فلسفه مشخص باشد؟ و تنها کسانی که با آن فلسفه پرورش یافته‌اند، می‌توانند باشگاه را به روز های درخشان سابق برگردانند؟

فرانک لمپارد به عنوان سرمربی چلسی محبوب است و باشگاه بارسلونا تلاش می‌کند تا ژاوی را به عنوان سرمربی باشگاه به کاتالونیا بازگرداند.

هواداران ساندرلند هم مشتاق سرمربی‌گری کوین فیلیپس در تیم‌شان هستند. به همین دلیل تصمیم اد وودوارد مبنی بر اخراج مورینیو و سپردن نیمکت مربیگری منچستریونایتد به مربی جوانی مانند سولسشر برای هواداران منچستریونایتد جذاب بود.

سولسشر گزینه مناسبی برای بازگرداندن ارزش‌ها و فلسفه باشگاه بود این ایده جواب داد.

آن‌ها موفق شدند با سرمربیگری موقت سولسشر به میانگین کسب 2/46 امتیاز به ازای هر بازی دست پیدا کنند.

با یک پیروزی مضحک و با خاطرات پیروزی ۲۰ سال پیش در برابر بارسلونا، پاری سن ژرمن را در خانه‌اش از مسابقات لیگ قهرمانان اروپا حذف کردند.

اد وودوارد (مدیر اجرایی شیاطین سرخ) که تا حدی تحت تاثیر هواداران و البته نتایج باورنکردنی سولسشر قرار گرفته بود، تصمیم گرفت تا قرارداد اوله گونار را به عنوان سرمربی منچستر یونایتد دائمی کند.

از آن زمان تا به امروز، میانگین کسب امتیازات منچستریونایتد کمتر از 1/4 به ازای هر دیدار بود. باملت هم با یک شروع درخشان در هفت دیدار ابتدایی خود به عنوان سرمربی منچستریونایتد موفق به کسب شش پیروزی و یک تساوی شده بود.

فوتبال مدرن به فضایی کم تحمل و نه چندان صبور تبدیل شده است. انتظارات به عادت تبدیل شده‌اند و همیشه بالا هستند. سلطنت پادشاه‌ها بر روی نیمکت تیم‌ها زمان زیادی طول نمی‌کشد.

طرز فکر فوتبال امروز، مربیان بزرگ و موفقی مانند هربرت چاپمن در آرسنال، بیل شنکلی در لیورپول، دان ریوی در لیدز، برایان کلاف در تیم‌های دربی کانتی و ناتینگهام فارست و البته شایسته‌ترین مربی این لیست یعنی سر الکس فرگوسن در منچستر یونایتد را احتمالا پیش از آنکه بتوانند به دوران طلایی‌شان نزدیک شوند، اخراج می‌کرد.

این تفکر بسیار خطرناک است، اگر دادن زمان به برخی از مربیان باعث موفقیت تیم شده، دلیل نمی‌شود دادن زمان به هر مربی در هر تیمی تضمین کننده موفقیت باشد.

سولسشر روز یکشنبه برابر لیورپول برای چهل و چهارمین بار بر روی نیمکت شیاطین سرخ نشست. کاملا منطقی است که بپرسیم منچستریونایتد تحت هدایت او واقعا چه پیشرفتی کرده است؟

مورینیو در شرایطی از هدایت منچستریونایتد اخراج شد که به طور میانگین 53/8 درصد از مسابقاتش را با پیروزی به پایان رسانده بود. درحالی که حتی با احتساب دوران سرمربیگری موقت سولسشر، میانگین پیروزی او اندکی کم‌تر از ۴۹ درصد است.

آمار گلزنی منچستر یونایتد به شکلی بسیار جزئی بهبود پیدا کرده است اما آن‌ها گل‌های بیشتری دریافت کرده‌اند.

شیاطین سرخ در دوران مورینیو به طول میانگین 1/6 گل در هر دیدار به رقبای خود تحمیل می کردند که در دوران سولسشر به 1/7 گل در هر دیدار رسیده است اما در ازای میانگین 0/9 گل در هر دیدار، 1/2 گل در هر دیدار دریافت کرده‌اند.

در روزهای آغازین سرمربی‌گری سولسشر در یونایتد، لوییس فن خال ادعا کرد که هدایت شیاطین سرخ به دست کسی سپرده شده است که مایل به اجرای سبک دفاع-ضد حمله است. هرچند در آن زمان او مورد تمسخر قرار گرفت اما امروز مشخص شده است که حق با فن خال بود.

هواداران فوتبال اعتقاد دارند حفظ توپ در دوران لوییس فن خال بی‌نتیجه بوده و فایده‌ای برای آن‌ها نداشته است. اما سبک بازی سولسشر تنها در برابر تیم‌هایی نتیجه داشت که هجومی بازی می‌کردند.

آن‌ها فضایی خالی پشت مدافعان خود داشتند که برای تیم سولسشر کافی بود. با همین تاکتیک، یونایتد در برابر تاتنهام و منچسترسیتی در ماه دسامبر به پیروزی رسید. شیاطین سرخ در دیدارهایشان مقابل نیوکاسب و نوریچ هم از رقیب پیش افتادند اما در برابر رقبای ضعیفشان امتیازهای بسیاری را از دست دادند.

برای موفقیت در بالاترین سطوح فوتبال مدرن امروزی (وضعیتی که لیورپول و منچسترسیتی دارند) باید تیمی دارای یک ساختار مناسب برای موفقیت در تمام مسابقات داشته باشید.

حمله کردن به همان اندازه مهم است که دفاع کردن مهم است و مهم‌تر همه چیز مدیریت درست ترکیب است. بازیکنان باید کاملا با ایده‌های کادرفنی آشنایی داشته باشند. آن‌ها باید بدانند چه زمانی و از چه طریقی موقعیت‌ها ایجاد می‌شوند. باید مانند یک ربات بارها و بارها یک حرکت تکراری را در زمین مسابقه انجام دهند. اما پس از گذشت یک سال، هیچ کدام از این نشانه‌ها را در منچستریونایتد سولسشر نمی‌بینیم.

یکی از دلایل اخراج مورینیو عدم سازگاری سبک مورد علاقه او با فلسفه باشگاه منچستر یونایتد بود. اما نمایش یونایتد سولسشر هم تفاوت زیادی با چند فصل قبلی ندارد.

شباهت‌های آمار منچستریونایتد با سولسشر و مورینیو تأمل برانگیز است و این حقیقت را یادآوری می‌کند. میانگین پاس‌های آن‌ها اندکی کمتر شده است. آمار پاس‌های موفق آن‌ها در یک سوم هجومی زمین نیز کاهش داشته است.

منچستریونایتد درگیری‌ها و مشکلات زیادی دارد. بدون شک با اخراج سولسشر از منچستریونایتد به تنهایی مشکلات حل نمی‌شوند. اما هیچ نشانه‌ای مبنی بر حرکت منچستریونایتد در مسیر صحیح برای دوباره تبدیل‌شدن به یک تیم رویایی را در تیم سولسشر نمی‌بینیم.

مربی‌های مطرح زیادی برای منچستر یونایتد در دسترس هستند اما شرایط همیشه این شکلی باقی نمی‌ماند. وعده‌های توخالی با تیم‎های پایه و تاکتیک‌هایی مبنی بر ضد حمله که در مقابل بسیاری از تیم‌ها ناکارآمد هستند، برای منچستریونایتد کافی نیست.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: