به گزارش روی تیتر، تصمیم مغرضانه AFC علیه فوتبال ایران و تعویق میزبانی تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا، آغازگر فصل جدیدی از تقابل و تنش بین هواداران ایرانی و این نهاد ارشد تصمیم گیر قاره آسیاست و تقریبا هیچ فوتبال دوست ایرانی جهت گیریهای AFC را عادلانه و بدون سو گیری نمیداند. از همین روی، هر واقعه سیاسی در منطقه که فوتبال را تحت تاثیر قرار میدهد زیر ذره بین افکار عمومی فوتبال ایران قرار میگیرد.
در روزهای اخیر که غرب آسیا وقایع بسیاری را به خود دیده، علامت سوالهای زیادی در ذهن هواداران ایرانی شکل گرفته و این پرسش اساسی دغدغه بخشی از جامعه ماست که چگونه کشوری که دائما مورد حمله و تهاجم قرار میگیرد، صلاحیت میزبانی از بزرگترین رقابت باشگاهی در قاره کهن را دارد و در نقطه مقابل، ایران که یکی از امنترین کشورهای در منطقه است، با، اما و اگرهای زیادی مواجه میشود.
بر کسی پوشیده نیست که به دلیل جنایات رژیم سعودی در یمن، این روزها انصارالله دست به تلافی زده و مناطق مختلفی از خاک عربستان، از جمله تاسیسات بزرگ نفتی آرامکو را هدف قرار داده و به طور واضح، سایه ناامنی عربستان را در بر گرفته است. با این وجود، به دلیل سیطره مالی عربستان بر AFC و لابیهای این رژیم در این نهاد، خبری از تحت فشار قرار دادن این کشور و لغو میزبانی تیمهای عربستانی نیست.
انتظار هم نمیرود که این رویه تغییر کند، اما پاسخ به این سوالات و تزریق ابهامات اذهان جامعه ایرانی به دیگر ملتهای منطقه برای تحت فشار گذاشتن کنفدراسیون فوتبال آسیا، وظیفه رسانه هاست که چندان در کشور ما جدی گرفته نمیشود. در برهه فعلی فرصت مناسبی برای آشکار کردن تناقضهای تصمیمات AFC در سطح منطقه است و این خواسته باید در سطوح مختلف مطرح شود که اگر در ایران نا امنی برقرار است، عربستان که زیر حملات موشکی و پهپادی قرار میگیرد، شرایطی خطرناک و جنگی دارد و توجیهی برای برگزاری مسابقات باشگاهی و ملی در شرایط جنگی وجود ندارد. اگر چه بسیار خوشبینانه است تصور کنیم کنفدراسیون فوتبال آسیا که بخش اعظمی از درآمدهای خود را از طریق کشورهای حاشیه خلیج فارس به طرق گوناگون کسب میکند، در کوتاه مدت خلاف نظر این کشورهای متمول عمل کند، اما آشکار کردن تناقضات و ادعاهای غیر عادلانه این نهاد، تکمیل کننده پروژه فشار برای اصلاح رویه غلط AFC است.
در این بین، نقش دیپلماسی ورزشی هم از اهمیت بسزایی برخوردار است و متولیان امر در وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک، باید رویکرد فعالانه تری داشته باشند. رایزنی با کشورهای مختلف و همراه کردن افکار عمومی کشورهای هم راستای ایران در منطقه به منظور مطرح کردن درخواست سلب میزبانی از عربستان، میتواند بخشی از راهبرد ما برای عدم تکرار وقایعی از این دست باشد. البته پاشنه آشیل اصلی ورزش ایران در مجامع مختلف، عدم تصاحب کرسیهای مختلف در نهادهای بین المللی است و این بزرگترین آسیبی است که به ورزش ما در برهههای گوناگون وارد شده است. اگر در مجامع مختلف جهانی ورزش دارای کرسی باشیم، قدرت مانور کشورهای متخاصم برای به چالش کشیدن ورزش ایران بسیار کم خواهد شد.
سعید ونکی