به گزارش فراتیتر، یکی از خونینترین حوادث تاریخ که میلیونها انسان بیگناه را به کام مرگ کشاند و بسیاری از مردم عادی را آواره کرد جنگ جهانی دوم بود. جنگی که بسیاری از دولتهای قدرتمند جهانی در آغاز و بلندشدن آتش آن نقش بسیار مهمی داشتند. حوادث ناگوار بسیاری در جریان این جنگ جهانی رخ داد. در ادامه نگاهی میاندازیم به ۱۰۰ حقیقت درباره جنگ جهانی دوم که باورنکردنی به نظر میرسند.
یک؛ اتحاد جماهیر شوروی بیشترین قربانی و تلفات را در جریان جنگ دوم ثبت کرد. بیشتر از ۲۱ میلیون نفر از شهروندان این کشور به دلیل درگیریهای در جریان جنگ جهانی دوم جان خود را از دست دادند.
دو؛ از هر ۵ سرباز آلمانی که در جنگ جهانی دوم جان خود را از دست دادند، ۴ سربار در جبهه نبردهای شرق کشته شدند. آنها در جریان عملیاتهای تهاجمی و تدافعی علیه نیروهای روسی جان خود را از دست دادند.
سه؛ تحقیقاتی که از آمارهای رسمی و غیررسمی انجام شده نشان میدهد، بیشتر از یک میلیون و پانصد هزار کودک در جریان نسلکشی آلمان نازی کشته شدند. حدود یک میلیون و دویست هزار نفر از این کودکان یهودی بودند.
چهار؛ هشتاد درصد از مردان روسی که در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمده بودند پس از پایان جنگ جهانی دوم زنده نبودند.
پنج؛ از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بیشتر از سه میلیون و چهارصدهزار تن بمب توسط نیروهای متفقین برای ویرانی در کشورها و کشتار نیروهای تحت قلمرو متحدین به کار گرفته شد؛ به طور متوسط بیست و هفت هزار و هفتصد تن بمب در هر ماه از جنگ جهانی دوم تنها توسط متفقین استفاده شد.
شش؛ روسیه و ارتش سرخ مسئول بسیاری از جنایتهای در جریان جنگ جهانی دوم هستند اما شاید مهمترین آنها علیه مردم آلمان باشد. آمارهای بسیاری نشان میدهد ارتش روسیه تجاوز گسترده و سیستماتیکی به بیش از دو میلیون زن و دختر آلمانی که از ۱۳ تا ۷۰ سال سن داشتند، کرده است و آنها را با نسلکشی قربانی کرده است.
هفت؛ شاید باورکردنی نباشد اما پس از ورود نیروهای متفقین به خاک آلمان هم شرایط برای نجات ابدی بسیاری از زندانیان گیرافتاده در کمپهای آلمان نازی فراهم نبود. برای مثال تنها در برگنبلسن بیش از سیزده هزار زندانی پس از آزادی جانشان را از دست دادند و نزدیک به دوهزار و پانصد نفر از سی و سه هزار نجات یافته از اردگاه داخائو هم تنها شش هفته پس از آزادی زنده ماندند و به دلایل بسیاری مانند بیماریهای متعدد جان خود را از دست دادند.
هشت؛ بسیاری از مورخان تاریخ اعتقاد دارند که جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان در اول سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز شده اما گروهی هم هستند که تصور میکنند که آتش جنگ جهانی دوم احتمالا با حمله ژاپن به منچوری در ۱۸ سپتامبر ۱۹۳۱ روشن شده باشد. گروه کوچکی هم اعتقاد دارند جنگ جهانی دوم درباره ادامه جنگ جهانی اول است با این تفاوت که مدتی آتشبس میان کشورهای درگیر شکل گرفته بود.
نه؛ در دوران آلمان نازی میلیونر ناشناختهای به نام مکس هلیگر وجود داشت. هیچکس این میلیونر را ندیده است چون دولت آلمان نازی اسناد و مدارک هویتی او را جعل کرده بود تا همه داراییهای سلبشده از یهودیان اروپا را با مالکیت او مدیریت کند.
ده؛ طولانیترین نبردی که در جریان جنگ جهانی دوم همواره در جریان بود، نبردی موسوم به آتلانتیک بود که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ به طول کشید.
یازده؛ حزب سوسیالیست ملی آلمان در ابتدا با نام Nasos شناخته میشد. پس از آن عبارت نازی مطرح شد. این کلمه از یک اصطلاح رایج در منطقه باواریای آلمان گرفته شده بود که معنای انسان بیریا بود. شاید جالب باشد بدانید واژه نازی برای نخستین بار توسط یک روزنامهنگار به نام کنراد هیدن برای تمسخر مطرح شد اما در ادامه به خونینترین حزب تاریخ سیاست تغییر پیدا کرد.
دوازده؛ در دوران جنگ جهانی دوم حدود ششصدهزار یهودی در ارتش ایالات متحده حضور داشتند اما حدود سی و پنج هزار نفر از آنها کشته، زخمی، اسیر یا مفقود شدند. ضمن اینکه حدود هشت هزار یهودی ارتش آمریکا نیز در جریان نبردهای خونین جنگ کشته شدند اما در نهایت تنها دو سرباز آمریکایی یهودی مدال افتخار دریافت کردند.
سیزده؛ نبرد بولژ به عنوان بزرگترین و مرگبارترین پروژه نیروهای نظامی ایالات متحده تا امروز شناخته میشود. این نبرد خونین باعث مرگ بیشتر از ۸۰هزار سرباز آمریکایی شد.
چهارده؛ تنها تعداد نظامیان و غیرنظامیان روسی کشتهشده در جریان محاصره لنینگراد از مجموع همه تلفات نیروهای آمریکایی و بریتانیایی در همه روزهای جنگ جهانی دوم بیشتر بود.
پانزده؛ ارتش نازی در جریان جنگ دوم جهانی حدود ۱۲ میلیون غیرنظامی را قتل عام کرد که از این جمعیت حدود شش میلیون نفر یهودی بودند.
شانزده؛ در جریان جنگ جهانی دوم ارتش ژاپن تصمیم بسیار عجیبی گرفت. آنها بیشتر از نه هزار بالن و پرندههای کاغذی را برای انداختن بمب بر سر آمریکاییها به کار گرفت. این بالنها از مواد منفجره سرشار شده بودند اما تنها حدود هزار بالن به اهداف نهایی برخورد میکردند. برخی از این بالنها حتی به خاک ایالت متحده آمریکا هم نفوذ میکردند و همین هم باعث شد تنها قربانیان انسانی این وسایل عجیب در خاک آمریکا کشته شوند. پنج کودک و یک زن باردار در اوریگون به دلیل برخورد بالنهای بمبی ارتش ژاپن کشته شدند.
هفده؛ سواستیکا (صلیب قرمز شکسته) رنگ و نماد رایش سوم در حقیقت یک یک نماد مذهبی باستانی است. این نام از یک واژه سانسکریت به معنای صلیب شکسته گرفته شد. تمدنهای باستانی آن را نماد باروری و خوششانسی میدانستند.
هجده؛ کامیکازه (به معنای باد الهی) تاکتیکی جنگی بود که توسط ژاپنیها و در ۱۹ اکتبر ۱۹۴۴ ابداع شد. دریادار اونیشی در تلاش برای جبران برتری تکنولوژیکی نیروهای آمریکایی این طرح را پیشنهاد کرد. ارقام دقیق و رسمی درباره میزان تلفات نیروهای ژاپنی به دلیل استفاده از تاکتیک کامیکازه وجود ندارد اما حدود دوهزار و هشتصد خلبان کامیکازه در جریان این عملیاتهای انتحاری جان خود را از دست دادند. آنها موفق شدند سی و چهار کشتی جنگی را غرق کنند و به سیصد و شصت و هشت کشتی دیگر آسیبهای جدی وارد کنند. بنابراین نزدیک به چهارهزار و نهصد ملوان آمریکایی کشته شدند و حداقل چهارهزار و هشتصد سرباز آسیب دیدند.
نوزده؛ در سال ۱۹۳۵ بود که یک مهندس بریتانیایی به نام رابرت واتسون وات با کار روی یک تکنولوژی جدید با نامی شبیه به «اشعه مرگآور» تلاش میکرد تا با استفاده از امواج روایی هواپیماهای دشمن را نابود کند. اگرچه او موفق نشد چنین کاری را انجام دهد اما نتیجه تحقیقات او در این زمینه به توسعه و تولید سیستمهای راداری کمک کرد.
بیست؛ بسیاری از یهودیانی که توسط آلمان نازی زندانی شده بودند تحت آزمایشهای پزشکی بسیار عجیب و بیرحمانه قرار گرفتند. در یک آزمایش واقعا خشونتآمیز، پزشکان آلمانی بیضههای مردان و تخمدانهای زنان یهودی را با اشعه ایکس نشانه میگرفتند تا تاثیر دزهای مختلف آن روی میزان عقیمشدن افراد را بررسی کنند. آنها استخوانهای زندانیان یهودی را میشکستند تا متوجه شوند یک استخوان پس از چندبار شکستن قابلیت ترمیم خود را برای همیشه از دست میدهد. پزشکان نازی برای ایجاد بیماریهای گوناگون، داروهای متعددی به بدن یهودیان تزریق میکردند که براساس آنها اندامها و ماهیچههایشان را از دست میدادند. این قطعات بدن برای آزمایشات پیوندی استفده میشدند.
بیست و یک؛ دکتر جوزف منگله که به فرشته مرگ معروف بود از حدود سه هزار دوقلو که بیشتر آنها رومانیایی و یهودی بودند برای آزمایشات ژنتیک دردناک خود استفاده کرد. بنابراین حدود دویست نفر از آنها زنده باقی ماندند. یکی از دردناکترین آزمایشهای او درآوردن چشم یکی از دوقلوها برای پیوند زدن آن به پشت سر یک دوقلوی دیگر بود. او تلاش میکرد با تزریق رنگ، رنگ چشم آنها را تغییر دهد. در یک مورد باورنکردنی او دو دوقلوی رومانیایی را برای ایجاد دوقلوهای به هم چسبیده به یکدیگر دوخت.
بیست و دو؛ یهودیان و کولیها تنها کشتهشدگان اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی بودند بلکه یک گروه مذهبی به نام «شاهدان یهووه» هم در این اردوگاهها زندانی و کشته شدند.
بیست و سه؛ تصمیم به اجرای «راه حل نهایی» که به آن Die Endlosung یا نابودی یهودیان میگویند در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ و در کنفرانس وانسی در برلین مطرح شد. هاینریش هیملر طراح اصلی این برنامه بود اما عبارت «راه حل نهایی برای حل ابدی مشکل یهودیان» را تزار نیکلاس روسیه در سال ۱۸۹۹ برای اولین بار استفاده کرد.
بیست و چهار؛ بسیاری از مورخان اعتقاد دارند که نبرد استالینگراد که از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۳ به طول کشید نه تنها لقب مرگبارترین نبرد تاریخ بشریت را به دوش میکشد بلکه نبردی تاریخی بود که مسیر اصلی جنگ جهانی دوم را برای همیشه تغیی داد. براساس آمار رسمی و غیررسمی هشتصدهزار تا یک میلیون و ششصدهزار نظامی و غیرنظامی در این نبرد خونین کشته شدند. بیست و پنج؛ جنگ جهانی دوم در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ به پایان رسید. همان روزی که نماینده ژاپن توافق تسلیمشدن این کشور در برابر متحدین را در خلیج توکیو و روی ناو یو اس اس میزوری متعلق به ارتش آمریکا امضا کرد.
بیست و شش؛ آن فرانک و خواهرش در مارس کشته شدند. آنها دقیقا یک ماه پیش از آزادسازی زندانیان کمپ برگنبلسن جان خود را از دست دادند اما آنها تنها نبودند چون نزدیک به ۵۰٫۰۰۰ نفر در این اردوگاه کار اجباری جان خود را از دست دادند. بعد از تخلیه این اردوگاه با کمک نیروهای بریتانیایی و برای جلوگیری از شیوع تیفوس، به صورت کامل به آتش کشیده شد.
بیست و هفت؛ دیوید وایمن در کتابش یعنی «تنها گذاشتن یهودیان»، مدعی شده که شکست در بمباران اردوگاههای اسرا در آلمان نتیجه بی تفاوتی متحدین به سرنوشت یهودیان بوده و ابدا به معنای غیرممکن بودن آن نبود.
بیست و هشت؛ با وجود خطراتی که جان شهروندان اروپایی و به ویژه آلمانی را تهدید میکرد اما مردم از کمککردن به یهودیان و نجات جان آنها امتناع نمیکردند. دولت دانمارک همه شهروندان یهودی این کشور را از کشتهشدن یا زندانیشدن توسط نازیها نجات داد. افرادی مانند رائول والنبرگ، اسکار شیندلر (که استیون اسپیلبرگ فیلمی براساس زندگی او ساخته است) و چیونه سویگهارا نیز جان هزاران یهودی را نجات دادند.
بیست و نه؛ بودجه دفاعی ایالات متحده آمریکا از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ از یک میلیارد و نهصد هزار دلار به پنجاه و نه میلیارد و هشتصد هزار دلار افزایش یافت.
سی؛ نیروی هوایی ایالات متحده در حقیقت بخشی از نیروی زمینی آمریکا بود که حضور بسیار پررنگی در جریان جنگ جهانی دوم داشت اما تا پایان جنگ به مجموعهای مستقل تبدیل نشد.
سی و یک؛ یک سرباز آمریکایی در سال ۱۹۴۱ تنها ۲۱ دلار برای حقوق ماهانه دریافت میکرد. یک سال بعد این دستمزد به ۵۰ دلار افزایش پیدا کرده بود.
سی و دو؛ زیردریاییهای یوبوت آلمانی بیش از دوهزار کشتی متعلق به متفقین را غرق کردند در حالی که ارتش آلمان تنها ۷۸۱ فروند از این زیردریاییها را از دست داد.
سی و سه؛ بیشتر از ۶۵۰هزار خودرو جیپ در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد. کارخانههای آمریکایی با تولید بیشتر از ۳۰۰هزار هواپیمای نظامی، هشتاد و نه هزار تانک، سه میلیون مسلسل و هفت میلیون اسلحه نیازهای ارتش این کشور را در جریان جنگ جهانی دوم تامین میکردند.
سی و چهار؛ بمبافکن اینولا گای به دلیل انداختن اولین بمب اتم بر فراز شهر هیروشیما مشهور شده اما لقب بمبافکن B-29 که بمب اتمی دیگری را روی شهر ناگازاکی رها کرد هم جالب است. به آن بمبافکن Bock’s Car گفته میشد چون نام فرمانده آن فردریک باک بود.
سی و پنج؛ آلمان نازی اولین جتهای جنگی را در طول جنگ جهانی دوم به کار گرفت که یکی از آنها Messerschmitt ME-262 بود. این جتهای جنگی بسیار قدرتمند اندکی دیر ساخته شدند و در مرحل توسعه قرار گرفتند، بنابراین نتوانستند در مدت زمان کوتاهی که تا پایان جنگ مانده بود، شرایط میدان نبرد را برای نازیها تغییر دهند.
سی و شش؛ بزرگترین سیستم توپخانه که تا امروز توسط انسان ساخته شده در جنگ جهانی دوم به کار رفت. نام آن «کارل» بود که در حقیقت از نام طراح اصلیاش یعنی ژنرال کارل بکر وام گرفته شده بود. این سیستم توپخانه بسیار بزرگ که معمولا علیه مواضع و نیروهای نظامی روسها استفاده میشد این توانایی را داشت تا گلولهای دو تن و پانصد کیلوگرمی را تا شعاع تقریبا ۵کیلومتری پرتاب کند. قطر این گلولهها بیشتر از نیم متر بود و میتوانست به دیوار بتونی تا ضخامت ۲۸ متر هم نفوذ کند.
سی و هفت؛ پلیس اس اس آلمان در جریان جنگ جهانی دوم یک فاحشهخانه به نام The Kitty Salon برای دیپلماتهای خارجی و سایر افراد قدرتمند و مهم در برلین راه اندازی کرده بود اما هدف این فاحشهخانه برای خوشگذرانی نبود. سیستم شنود در تمام نقاط این فاحشهخانه نصب شده بود و ۲۰ روسپی از اعضای مجموعه هم هفتهها آموزشهای جاسوسی را پشت سر گذاشته بودند تا با راههای تلقین افراد مختلف را تخلیه اطلاعاتی کنند.
سی و هشت؛ جنگ جهانی دوم باعث شد اروپا به عنوان مرکز قدرت جهانی سقوط بیپایانی را تجربه کند. بنابراین جایگاه ایالات متحده و روسیه به عنوان دو ابرقدرت بزرگ تحکیم شد و این دو کشور به قدرتهای مهم دنیا در سالهای پس از جنگ تبدیل شدند. بنابراین جنگ جهانی دوم آغازگر دوران جنگ سرد و عصر رقابت هستهای و علمی میان شوروی و ایالات متحده بود که در نهایت به سقوط بلوک شرق منتهی شد.
سی و نه؛ اگر در دوران جنگ جهانی دوم در ایالات متحده زندگی میکردید احتمالا نام «استیکهای آزادی» را میشنیدید. این کلمه به جای واژه همبرگر استفاده میشد که در واقع ریشه آن آلمانی بود و به فرهنگ آلمان و شهر هامبورگ اشاره داشت.
چهل؛ وقتی به بندر پرل هاربر حمله شد، نود و شش کشتی در این بندر لنگر گرفت بودند اما هجده کشتی غرق شدند یا به شدت آسیب دیدند که از این تعداد هشت کشتی، کشتیهای جنگی بودند. شاید جالب باشد بدانید این حمله طوفانی و خونین حدود دوهزار و چهارصد و دو سرباز آمریکایی را به کام مرگ کشاند و هزار و دویست و هشتاد سرباز دیگر را نیز زخمی کرد. ضمن اینکه ارتش آمریکا در این حمله حدود ۳۵۰ فروند هواپیمای خود را از دست داد.
چهل و یک؛ پس از آن که حکومت نازی در برلین سقوط کرد از جوزف کرامر، فرمانده اردوگاه برگنبلسن که به هیولای بلسن معروف بود، سوال شد که از تماشای جنایتهای آلمان نازی چه احساسی داشته است؟ او پاسخ داد که هیچ احساسی نداشته چون تنها به اجرای دستورات رهبران خود توجه میکرده و واکنشی نشان نمیداده چون دستورات را اجرا میکرد. او پس از پایان جنگ جهانی به دلیل جنایت علیه بشریت اعدام شد.
چهل و دو؛ یک خلبان جنگنده آلمانی به نام اریک هارتمن ملقب به شوالیه بلوند، موفقترین خلبان هواپیماهای جنگی در طول جنگ جهانی دوم بود. او بیشتر از سیصد و پنجاه و دو هواپیمای متفقین را در نبردهای هوایی نابود کرد.
چهل و سه؛ نزدیکان به آدولف هیتلر به رودولف هس، معاون او لقب فراولین آنا را داده بودند چون او فردی همجنسگرا بود. ضمن اینکه به او موش قهوهای هم گفته میشد.
چهل و چهار؛ ویلیام هیتلر، برادر زاده رهبر آلمان نازی که در دوران جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی ایالات متحده عضویت داشت، پس از پایان جنگ نام خانوادگیاش را برای همیشه تغییر داد.
چهل و پنج؛ نماد فاشیستهای ایتالیا یک تبر با دستهای پیچیدهشده به درون میله بود. آنها این نماد را از رم باستان الهام گرفته بودند و در حقیقت نماد قدرت بود.
چهل و شش؛ نازیها میلیونها لهستانی را در طول جنگ جهانی دوم کشتند اما فکر میکردند که برخی از نوزادان و کودکان لهستانی شبیه آلمانیها هستند. به همین دلیل حدود پنجاه هزار کودک لهستانی را به صورت کاملا اشتباهی به والدین آلمانی سپرده شدند تا مثل یک آلمانی در خدمت آلمان نازی تربیت شوند. البته این اتفاق به صورت کاملا مخفی رخ داده بود و مقامات آلمان نازی هیچ اطلاعی از این تصمیم زیردستان خود نداشتند.
چهل و هفت؛ برای ساخت آهنگ معروف رژه آلمان نازی که با نام Sieg Heil منتشر شد از آهنگ معروف نبرد هاروارد استفاده شده بود. به عبارت دیگر آلمان نازی یک موسیقی دزدی را به عنوان موسیقی رسمی رژه خود انتخاب کرده بود.
چهل و هشت؛ واحدهای ویژه نیروهای پلیس اس اس با نام Einsatzgruppen به معنای نیروهای عملیات ویژه به همراه آلمان نازی به قلمروهای تازه تسخیرشده میرفتند. وظیفه آنها این بود که یهودیان را وادار به کندن گودال کنند. وقتی یک گودال به اندازه کافی حفر میشد، یهودیان با یک تیر کشته میشدند و به درون گودال سقوط میکردند. سپس سایر یهودیان باید افراد کشتهشده را دفن میکردند و در ادامه به همین شکل کشته میشدند. آمارهای رسمی نشان میدهد بیشتر از یک میلیون و چهارصدهزار یهودی به همین شکل کشته شدند.
چهل و نه؛ گروهی از زندانیان که آلمانیها به آنها لقب Sonderkommando به معنای واحد ویژه را داده بودند، وظیفه داشتند تا جسد سایر زندانیان را دفن کنند و یا درون کورههای بسیار بزرگ بسوزانند. حدود بیست نفر از زندانیان واحد ویژه زنده ماندند و خاطرات و اعداد و ارقام مربوط به دفنشدگان و افراد سوزانده شده بعدها در اردوگاههای مرگ پیدا شد.
پنجاه؛ بازیگرهای مشهور متعددی در ارتش کشورشان حضور داشتند که حتی نشان های افتخار و لیاقت دریافت کردند. در دوران جنگ جهانی دوم هنری فوندا به دلیل عملکرد بینظیر در نبردهای اقیانوس آرام مدال برنز شجاعت دریافت کرد. والتر متیو ستاره شش نبرد را به دلیل فداکاریهایش به عنوان خلبان بمبافکن B-17 کسب کرد و دیوید نیون هم نشان لیاقت لژیون ایالات متحده رابه خانه برد. کریستوفر لی فقید هم در دوران جنگ جهانی دوم از خلبانان نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا بود و همین هم باعث شد جوایز و مدالهای متعددی دریافت کند.
پنجاه و یک؛ ماریون رابرت موریسون معروف به جان وین بازیگری بود که در ۱۴ فیلم با داستانهایی در مورد جنگ جهانی دوم بازی کرد اما به دلیل آسیب دیدگی ورزشی هرگز فرصت آن را پیدا نکرد که برای ارتش ایالات متحده و در دوران جنگ جهانی دوم به میدان نبرد برود.
پنجاه و دو؛ آدولف هیلتر عکسی از هنری فورد، موسس کمپانی اتومبیلسازی فورد را روی میزش قرار داده بود. هنری فورد هم عکسی قابشده از رهبر آلمان نازی را روی میز کار خودش در میشیگان قرار داده بود. رهبر آلمان نازی در کتاب نبرد من برخی از دیدگاههای یهودستیزانه را به هنری فورد نسبت داده است.
پنجاه و سه؛ ادی اسلوویک سربازی بود که در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۴۵ به دلیل فرار از خدمت سربازی اعدام شد. او اولین آمریکایی اعدامشده از پایان جنگهای داخلی آمریکا بود و البته که تنها سرباز ارتش آمریکا بود که به دلیل امتناع از جنگیدن برای وطن جان خود را از دست داده است.
پنجاه و چهار؛ ژاپن در جنگ جهانی اول با بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده همپیمان شد اما پس از امضای پیمان صلح قلمروی خود را گسترش نداد و همین هم باعث شد دولتمردان ژاپنی تصور کنند کشورهای اروپایی و آمریکا به مردم این کشور خیانت کردهاند. اما این تنها دلیل همپیمانی ژاپن با آلمان در جنگ جهانی دوم نبود. در دهه ۱۹۲۰، ملیگرایان تندرو حکومت ژاپن را در دست گرفتند که در دوران جنگ جهانی دوم به دیدگاههای آلمان نازی علاقه داشتند.
پنجاه و پنج؛ پس از شکست در جنگ جهانی اول دولت آلمان پذیرفت که پیمان صلح ورسای را در سال ۱۹۱۹ امضا کند. براساس این معاهده، آلمان تمام قلمروهای خود در خارج از سرزمین اصلیاش و حتی بخشی از قلمرو اصلی را به همسایگان واگذار کرد. این کشور اجازه تشکیل و مدیریت ارتش بزرگ را هم نداشت. بیشتر مردم آلمان با این معاهده مخالف بودند. به اعتقاد برخی از مورخان این نفرت مردم آلمان از این معاهده ننگین بود که مقدمات زیرپاگذاشتن آن و آغاز جنگ جهانی دوم را فراهم کرد.
پنجاه و شش؛ از حدود چهل هزار ملوانی که در طول جنگ جهانی دوم در زیردریاییهای یوبوت آلمانی خدمت کردند تنها ده هزار نفر به خانههایشان بازگشتند.
پنجاه و هفت؛ پرافتخارترین واحد نظامی در تاریخ ایالات متحده گروهان چهل و چهارم است که شعار «پیش به سوی نابودی» را سر لوحه عملیاتهای متعدد قرار داده بود،استفاده می کردند. شاید جالب باشد بدانید این گروه نظامی از داوطلبان آمریکایی-ژاپنی تشکیل شده بود که موفق شدند بیشتر از چهار هزار و ششصد جایزه و تقدیرنامه دریافت کنند. آنها پانصد و هشت ستاره نقرهای، چهارهزار ستاره برنزی و پنجاه و دو ستاره خدمات قابل توجه و حتی یک مدال افتخار به تالار افتخارات خود اضافه کردند. هیچکدام از سربازان این واحد نظامی هرگز دوران خدمت را ترک نکردند و کسی هم عقبنشینی نکرد.
پنجاه و هشت؛ بزرگترین نبرد تانکی در تاریخ میان ارتش آلمان و ارتش روسیه رخ داد که از چهار تا بیست و دوم جولای هزار و نهصد و چهل و سه در جریان بود. نیروهای نظامی دو کشور با بیشتر از سههزار و ششصد تانک با یکدیگر مقابله میکردند.
پنجاه و نه؛ در ابتدا به نظر میرسد که بزرگترین حلقه جاسوسان ژاپنی در جریان جنگ جهانی دوم در ایالات متحده آمریکا فعالیت میکردند اما حقیقت این است که این حلقه در مکزیک فعال میکرد. این نیروهای ژاپنی از اطلاعات ناوگان دریایی ایالات متحده در حوزه آتلانتیک جاسوسی میکردند.
شصت؛ بیش از هشتاد و پنج درصد از اسرای جنگی حاضر در اردوگاههای روسیه هم جان خود را از دست دادند. بنابراین آلمان نازی تنها جنایتکار جنگ جهانی دوم نبود.
شصت و یک؛ تقریبا همه جنایتکاران آلمان نازی پس از پایان جنگ جهانی دوم خود را آواره معرفی کردند و با زندگی در اردوگاه آوارگان خود را از مرگ قطعی نجات دادند.
شصت و دو؛ آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم سه هزار و سیصد و شصت و سه ژنرال داشت اما رقیب آمریکایی تنها از هزار و پانصد ژنرال بهره میبرد.
شصت و سه؛ پیش از آن که رهبران آلمان نازی برای نابودی یهودیان پیشنهاد نسلکشی و اتاقهای گاز را مطرح کنند، پیشنهاد تبعید ابدی آنها به جزیره ماداگاسکار هم مطرح بود.
شصت و چهار؛ اگر قرار بود سومین بمب اتم ارتش آمریکا در خاک ژاپن فرود آید، شهر توکیو هدف اصلی دولت ایالات متحده بود.
شصت و پنج؛ بیشترین میزان تلفات نیروی دریایی ایالت متحده آمریما در جریان جنگ جهانی دوم در تاریخ ۳۰ جولای ۱۹۴۵ ثبت شده است؛ جایی که کشتی جنگی یواساس ایندیاناپولیس توسط یک زیردریایی ژاپنی غرق شد و کاپیتان این ناوشکن یعنی چارلز مک به تنها افسر نیروی دریایی ایالات متحده لقب گرفت که به دلیل از دستدادن کشتیاش در دوران جنگ، محاکمه نظامی شد.
شصت و شش؛ گالوین گراهام با ۱۲ سال سن در نیروی دریایی ایالات متحده ثبت نام کرد. قبل از این که نیروی دریایی از سن واقعی او مطلع شود گراهام موفق شد یک ستاره برنزی و یک قلب ارغوانی به خاطر خدمات متمایزش روی عرشه یکی از کشتیهای جنگی ایالات متحده به دست آورد.
شصت و هفت؛ رودولف هس، معاون آدولف هیتلر در حزب نازی، آخرین زندانی برج معروف زندان شهر لندن بود.
شصت و هشت؛ هیتلر در دورانی که در زندان بود فکر توسعه طرحی به نام «خودروی مردم» یا همان فولکس واگن (Volkswagen) را در ذهن پرورانده بود. شاید جالب باشد بدانید volk در زمان آلمانی به معنای مردم یا ملت است.
شصت و نه؛ در تاریخ ۸ دسامبر ۱۹۴۱ بریتانیا و ایالات متحده به ژاپن حمله کردند و در ۱۱ دسامبر آلمان به ایالات متحده حمله کرد. فراموش نکنید که ایالات متحده آمریکا تنها کشوری است که در جریان جنگ جهانی دوم از سوی آلمان مورد حمله قرار گرفت.
هفتاد؛ نازی ها حکومت خود را رایش سوم میخواندند که از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ در جریان بود. اولین رایش تاریخ، امپراطوری رومی مقدس بود که از از ۹۲۶ تا ۱۸۰۶ حکومت کرد. دومین امپراطوری رایش را آلماناز میگویند که از ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۸ قدرت داشت. جمهوری ویمار هم که میان جنگ جهانی اول و دوم بر آلمان حاکم بود از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ در صدر حکومت قرر گرفته بود اما با ظهور هیتلر و حزب آلمان نازی به پایان رسید.
هفتاد و یک؛ از مارس تا ژوئن ۱۹۳۳ در برلین و دیگر شهرهای آلمان کمپینهای کتابسوزی در جریان بود. آلمان نازی از اساتید شناختهشده و دانشجویان میخواست که کتابهای مرتبط با ایدههای متفاوت با آرمانهای آلمان نازی را به آتش بکشند. جک لندن، اچ جی ولز، توماس مان، زیگموند فروید و آلبرت انیشتین از جمله نویسندگان شناختهشدهای هستند که کتابهای آنها در دوران جنگ جهانی دوم سوزانده شد. شاید جالب باشد بدانید که صد سال پیش از به قدرت رسیدن هیتلر این هاینریش هاینه، شاعر آلمانی بود که پیشبینی کرده بود رهبری که کتابها را به آتش میکشد روزی مردم را نیز میسوزاند.
هفتاد و دو؛ رودولف هس، معاون شناختهشده هیتلر در ۱۰ می ۱۹۴۱ با هدف قرارگرفتن هواپیمایش مجبور شد با چتر نجات در اسکاتلند فرود آید. او در یک سیاست عجیب مدعی شد که برای پیشنهاد صلح و مذاکره برای آتشبس به سوی بریتانیا پرواز کرده اما سیاستمداران بریتانیا این ادعای او را باور نکردند. آنها باور داشتند که هس ثبات عقلی ندارد بنابراین تمام مدت باقیمانده از جنگ جهانی را به عنوان اسیر جنگی در بریتانیا زندانی ماند و در نهایت در دادگاه نورنبرگ به دلیل جنایت علیه بشریت به حبس ابد محکوم شد.
هفتاد و سه؛ جنگ جهانی دوم ویرانگرترین جنگ تاریخ بوده که بیشتر از هر نبرد دیگری هزینه به همراه داشت و میلیونها انسان بیگناه را آواره کرد و به قتل رساند. کشتارهای بیسابقه این جنگ بدون شک تغییرات بزرگی در نگاه حکومتها به پیرامون خود ایجاد کرد.
هفتاد و چهار؛ اتحاد جماهیر شوروی در ۱۴ جولای ۱۹۴۱ از یک سلاح جدید رونمایی کرد که به آن کاتیوشا گفته میشد. این سلاح مرگبار می توانست ۳۲۰ راکت را در تنها ۲۵ ثانیه شلیک کند. تا نیم قرن پس از پایان جنگ جهانی هنوز هم کاتیوشا سلاحی تاثیرگذار در نبردهای جنگی شناخته میشود.
هفتاد و پنج؛ پس از حمله ناگهانی به بندر پرل هاربر، رییس جمهور آمریکا یعنی روزولت به دنبال یک خودرو ضد گلوله می گشت. با این حال قوانین دولت آمریکا اجازه نمیداد که رییس جمهور بیشتر از هفتصد و پنجاه هزار دلار برای خرید یک اتومبیل خرج کند و به همین دلیل او مجبور شد لیموزین آل کاپون را بخرد. این ماشین توسط وزارت خزانهداری آمریکا و به دلیل فرارهای مالیاتی آل کاپون تصاحب شده بود. روزولت گفته بود امیدوار است آل کاپون از این که او ماشین ضدگلولهاش را خریداری کرده، ناراحت نشود.
هفتاد و شش؛ نویل چمبرلین، نخست وزیر بریتانیا پیش از شروع جنگ جهانی دوم و سال های ابتدایی جنگ، به دنبال ارتباط سیاسی موثر با هیتلر بود و تلاشهای خونین او را نادیده میگرفت. به اعتقاد بسیاری از مورخان، سیاستمداران و مردم بریتانیا این تلاشهای چمبرلین اشتباه بوده اما برخی نیز اعتقاد دارند او با این کار تلاش میکرد تا فرصت بیشتری برای کسب آمادگی کامل بریتانیا برای درگیری در جنگ جهانی فراهم کند.
هفتاد و هفت؛ در انتخابات سال ۱۹۲۸ کمتر از ۳ درصد مردم آلمان به حزب نازی رای داده بودند اما ده سال بعد این هیتلر بود که توسط مجله تایم به عنوان مرد سال ۱۹۳۸ انتخاب شد.
هفتاد و هشت؛ سلام معروف نازیها از سلام فاشیستهای ایتالیا الگوبرداری شده بود که آنها نیز از رومیان باستان و البته اروپاییهای دوران باستان الگو گرفته بودند. طراحی آن شبیه به دست بلند شده مانند نیزه بلند شده است.
هفتاد و نه؛ رکود بزرگ اقتصادی ایالات متحده در جریان جنگ جهانی دوم تاثیر عظیمی روی اقتصاد جهان داشت. بنابراین آلمان توانایی پرداخت غرامتهای مربوط به جنگ جهانی اول را نداشت اما این کشور تنها نبود چون فرانسه و بریتانیا هم نمیتوانستند بدهیهای خود با ایالات متحده را پرداخت کنند و این بدهیها نارضایتی جهانی را به دنبال داشت.
هشتاد؛ پرچم حزب نازی توسط شخص آدولف هیتلر طراحی شده بود. قرمز نماد باورهای سوسیالیستی نازیسم، سفید نماد ناسیونالیسم و صلیب شکسته سیاه نماد تلاش و رنج مردم آریایی بود.
هشتاد و یک؛ آلمان نازی برای محافظت از شهرهای بزرگ و کوچک از بالنهای بادی بسیار بزرگی استفاده میکرد که حملات هوایی دشمنان را خنثی میکرد. این بالنها که پیش از شروع حملات هوایی در آسمان مستقر شده بودند در حقیقت شبکهای از کابلهای فولادی داشتند. اما استفاده از بالنها همانقدر که هواپیماهای دشمنان آلمان را درگیر میکرد برای هواپیمای آلمانی هم خطرناک بود چون جنگندههای آلمان نازی مجبور میشدند که برای درگیرنشدن با این کابلها در ارتفاع بسیار بالا پرواز کنند. پرواز در ارتفاع بسیار بالا باعث میشد آنها در هدفگیری مواضع خود ضعیفتر شوند.
هشتاد و دو؛ موفقیت اصلی تاکتیک جنگی آلمان نازی یعنی جنگ صاعقه ای به دلیل درخشش واحدهای تانکی بود که از آسمان و با بمب افکن های شیرجهزن حمایت می شدند. بمب افکنهای استوکا از بوقهایی استفاده میکردند که صدایی شبیه به جیغ را تولید میکرد و مردم عادی و البته سربازان دشمنان را به شدت میترساند.
هشتاد و سه؛ همکاری ویدکون کویزلینگ، رهبر نروژ، با آلمانیها در دوران جنگ جهانی دوم در نهایت این کشور مورد هجوم آلمان نازی هم قرار گرفت و به همین دلیل نام رهبر نروژ در آن روزها وارد فرهنگ عامه این کشور شد و تا امروز به معنای خائن استفاده میشود.
هشتاد و چهار؛ در سراسر اروپای اشغالشده توسط نازیها، افرد بسیاری به صورت داوطلبانه با آلمان نازی همکاری میکردند اما این همکاری خیلی هم به سود آنها نبود چون پس از پایان جنگ و سقوط حزب نازی مردم عادی به این افراد حملهور شدند و بسیاری از آنان را اعدام کردند. موهای زنانی که با آلمان نازی همکاری میکردند، تراشیده میشد.
هشتاد و پنج؛ در سال ۱۹۷۴، یک سرباز ژاپنی به نام هیور اونودا که متولد ۱۹۲۲ بود در جزیره لوبانگ در اقیانوس آرام پیدا شد. او حدود سی سال از در این جزیره پنهان شده بود و نمیدانست که جنگ جهانی دوم با تسلیمشدن ژاپن به پایان رسیده است.
هشتاد و شش؛ ژاپن و روسیه هرگز به صورت رسمی به دشمنی و اختلافات پس از جنگ جهانی پایان ندادهاند. حتی برنامهریزیها برای امضای پیمان رسمی صلحی که قرار بود در سال ۲۰۰۰ و میان دو کشور منعقد شود نیز موفق نبود چون روسیه اعلام کرد برنامهای برای بازگرداندن چهار جزیرهای که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم اشغال کرده بود، ندارد.
هشتاد و هفت؛ یان فلمینگ، نویسنده مشهور رمانهای جیمز باند، داستانهای مامور ۰۰۷ را بر اساس یک جاسوس اهل یوگسلاوی به نام دوسکو پوپوف نوشته است. پوپوف حداقل به پنج زبان زنده دنیا مسلط بود و فرمولهای خاص خودش برای خواندن جوهرهای نامرئی داشت و اولین جاسوسی بود که از میکروداتها استفاده کرد. میکرودات در حقیقت عکسهایی که به اندازه یک نقطه کوچک هستند. پوپوف از برنامه جامع ژاپنیها برای حمله به بندر پرل هاربر اطلاع داشت اما سازمان جاسوسی آمریکا به هشدارهای او بیتوجهی میکرد. او سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم در یک خانه لوکس در آمریکا ساکن شد و زندگی عیاشانهای را دنبال کرد. دوسکو پوپوف در سال ۱۹۷۴ کتابی به نام جاسوسی و ضدجاسوسی منتشر کرد و از روزهای دوران حرفهایاش خاطرات جذابی را نوشت.
هشتاد و هشت؛ تفنگداران ویژه دریایی ارتش ایالات متحده تا سال ۱۹۴۲ و در جبهه اقیانوس آرام از زبان ناواهو به عنوان کد سری مکالماتشان استفاده میکردند. این زبان دارای لغاتی برای تکنولوژیهای موجود در دوران جنگ جهانی دوم نبود و به همین دلیل نیروهای آمریکایی مجبور بودند کلمات تازهای استفاده کنند. حدود ۴۰۰ سرخپوست ناواهو آموزش دیده بودند تا این این زبان رمزی را استفاده کنند و ژاپنیها هم هرگز موفق نشدند این زبان رمزی را کشف کنند.
هشتاد و نه؛ روسیه اولین کشوری بود که نیروهای چترباز را به کار گرفت. اولین بار در سال ۱۹۳۵ بود که این واحد به صورت گسترده استفاده شد اما متفقین تا سال ۱۹۴۰ هیچ نیروی چتربازی نداشتند. اولین مدرسه چتربازی خارج از روسیه هم در نهایت در سال ۱۹۴۰ و در نزدیکی شهر منچستر تاسیس شد.
نود؛ تاثیرگذارترین پیشرفت پزشکی در دوران جنگ جهانی دوم که سربازان بسیاری را از مرگ نجات داد، فناوری تزریق خون بود.
نود و یک؛ نازیها در سال ۱۹۳۹ پروژهای موسوم به اتانازی را آغاز کردند که در جریان آن حدود هشتاد تا صد هزار آلمانی که معلول جسمی یا ذهنی بودند را قتلعام کردند. مرک اصلی این پروژه در شهر برلین بود.
نود و دو؛ اردوگاه اسرای آشوویتز تنها اردوگاهی بود که در آن زندانیان با کمک خالکوبی شماره شناسایی دریافت میکردند و براساس این خالکوبیها شناسایی میشدند. این روش در سال ۱۹۴۱ مطرح شد. دقیقا در همان روزهایی که اسرای جنگی روسی در سمت چپ سینهشان با مهرهای شناسایی مواجه میشد. اسیران یهودی هم از سال ۱۹۴۲ این خالکوبیها را دریافت میکردند که برای آنها روی ساعدشان قرار داشت.
نود و سه؛ بازماندگان بمباران اتمی ژاپن با لقب افراد تحت تاثیر انفجار شناخته میشدند. آنها مشکلات جسمی و ذهنی بسیاری داشتند.
نود و چهار؛ گازهای سمی نخستین بار در جریان جنگ جهانی اول مطرح شدند. این گازها برای فراریدادن سربازان از خندقهای سنگرمانند استفاده میشد. در جریان جنگ جهانی دوم هم تقریبا همه کشورهای درگیر در جنگ توانایی استفاده از سلاحهای شیمیایی را داشتند اما در نهایت این ژاپن و اتیوپی بودند که از این سلاحهای مرگآور استفاده کردند.
نود و پنج؛ نیروی پلیس اس اس که به عنوان یک واحد شخصی برای محافظت از هیتلر شکل گرفته بود با نام گروه محافظ هم شناخته میشد. این گروه تواناییهای ویژهای داشت و همین هم باعث میشد جایگاه و قدرت ویژهای داشته باشد. هاینریش لویتوپولد هیملر هدایت گروه محافظ را برعهده داشت که مسئولیت بسیاری از اعدامهای آلمان نازی مانند نسلکشی مخالفان سیاسی و اقلیتهای قومی را برعهده گرفته بود. با این حال نیروهای اس اس دو حالت کلی داشتند. گروه نخست، اس اس عمومی بودند و گروه دوم به اس اس نظامی شهرت داشتند.
نود و شش؛ تلفات جنگ جهانی دوم حدود پنجاه تا هفتاد میلیون نفر تخمین زده شده که بیشتر از هشتاد درصد آنها در کشورهای روسیه، چین، آلمان و لهستان بودند. بیشتر از نیمی از این قربانیان نه تنها غیرنظامی بودند بلکه از گروه زنان و کودکان شامل میشدند.
نود و هفت؛ گل خرزهره به عنوان نماد رسمی شهر هیروشیما شناخته میشود چون اولین گلی بود که پس از انفجار بمب اتمی در سال ۱۹۴۵ دوباره در این شهر رشد پیدا کرد.
نود و هشت؛ آمارهای رسمی آلمان نازی نشان میدهد به طور متوسط روزانه دوازده هزار یهودی در اردوگاههای مرگ کشته میشدند. آنها در حمامهای گاز و با آفتی به نام زیکلون بی جان خود را از دست میدادند. آمارها نشان میدهد بیشتر از دو میلیون یهودی تنها در اردوگاه مشهور آشوویتز کشته شدند. بیشترین تعداد اردوگاههای مرگ در لهستان بود که آشوویتز نیز در آن قرار داشت.
نود و نه؛ بیشتر از هفتاد میلیون انسان در پوشش ارتشهای متفین و متحدین در جنگ جهانی دوم به جان یکدیگر افتاده بودند.
صد؛ کشور فنلاند هرگز به شکل رسمی با هیچکدام از دو جبهه اصلی جنگ جهانی دوم همکاری نکرد اما در آستانه جنگ جهانی دوم با حمله ناگهانی سربازان شوروی مواجه شد و تصمیم گرفت پاسخ بدهد. بنابراین این کشور در سال ۱۹۴۰ به همکاری با آلمان نیاز داشت تا نیروهای شوروی را از خاک خود به بیرون برهاند. به همین دلیل نیروهای آلمانی وارد خاک فنلاند شدند اما پس از امضای معاهده صلح میان شوروی و فنلاند در سال ۱۹۴۲ دولت این کشور تصمیم گرفت برای بیرونراندن نیروهای آلمانی با شوروی همکاری کند. فنلاند تنها کشوری نبود که باوجود ایستادگی در میان آتشهای جنگ جهانی دوم به بیطرفی نیاز داشت. کشورهایی مانند سوییس، اسپانیا، پرتغال و سوئد هم در جریان جنگ جهانی به هیچکدام از دو جبهه اصلی نپیوستند.
منبع: سایت factretriever