۸۰۲
سه‌شنبه ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۹
تعداد بازدید : ۲۴۴۳
اجتماعی بهداشت

تیتر یک خبر ویژه

در گفت و گو با چند گیاهخوار مطرح شد:
گیاهخواری، سبکی از رژیم غذایی یا شاید هم سبکی از زندگی است که افراد به دلایل مختلفی آن را انتخاب می‌کنند. همین تفاوت در علت گیاهخوار شدن است که آن‌ها را به دسته‌های گوناگون تقسیم می‌کند. وقتی از بیرون با پدیده گیاهخواری مواجه می‌شویم به مجموعه‌ای از سوالات و ابهامات برمی‌خوریم؛ از جمله اینکه آدم‌ها چرا گیاهخوار می‌شوند؟ استدلال‌هایی که برای این کار دارند چیست؟ آیا گوشتخواری عملی غیراخلاقی است؟ دشواری‌های زندگی گیاهخواران چیست؟ و سوال‌هایی از این دست.
 
گیاهخواری، سبکی از رژیم غذایی یا شاید هم سبکی از زندگی است که افراد به دلایل مختلفی آن را انتخاب می‌کنند. همین تفاوت در علت گیاهخوار شدن است که آن‌ها را به دسته‌های گوناگون تقسیم می‌کند. وقتی از بیرون با پدیده گیاهخواری مواجه می‌شویم به مجموعه‌ای از سوالات و ابهامات برمی‌خوریم؛ از جمله اینکه آدم‌ها چرا گیاهخوار می‌شوند؟ استدلال‌هایی که برای این کار دارند چیست؟ آیا گوشتخواری عملی غیراخلاقی است؟ دشواری‌های زندگی گیاهخواران چیست؟ و سوال‌هایی از این دست.
روی تیتر در این پرونده قصد دارد این پدیده را بررسی کند. ابتد به معرفی کلی آن می‌پردازیم. بعد با اقسام آن آشنا می‌شویم. با چند گیاهخوار صحبت می‌کنیم و استدلال‌هایی که فیلسوفان اخلاق در این باره مطرح کرده اند را بررسی می‌کنیم. همچنین با نظرات پزشکی که رئیس انجمن تغذیه طبیعی ایران است آشنا خواهیم شد.
سخت‌ترین قسمت زندگی گیاهخواری، تمسخر دیگران است/ آیا انسان ذاتا گوشتخوار است

سایت جامعه گیاخواران انگلستان، گیاهخواری یا veganism را این چنین تعریف می‌کند: "وگانیسم شیوه‌ای از زندگی کردن است که قصد دارد تا جایی که ممکن و عملی است، مانع همه شکل‌های بهره جویی و ستم به حیوانات که به قصد تهیه غذا و پوشاک و یا اهداف دیگر صورت می‌گیرد، شود. " گیاهخواری انواع مختلفی دارد که عبارتند از:

۱. لاکتو گیاهخواری (lacto-vegeterian): این گروه از گیاه‌خواران لبنیات مصرف می‌کنند، اما تخم مرغ نمی‌خورند.  
۲. تخم گیاهخواری: (Ovo Vegeterian) این نوع گیاه‌خواران لبنیات را از رژیم غذایی خود حذف می‌کنند، اما تخم مرغ می‌خورند. آن‌ها همچنین محصولاتی با پروتئین شیر یا لاکتوز مصرف نمی‌کنند.
۳. لاکتو تخم گیاهخواری (Ovo-lacto vegetarianism): این گروه هم لبنیات می‌خورند و هم تخم مرغ
۴. نیمه گیاهخواران: (Semi vegetarian) گروه نیمه گیاه‌خواران قشر بزرگی هستند که همیشه در گیاه‌خواری نیستند. آن‌ها کسانی هستند که به خاطر سیاره زمین تصمیم می‌گیرند گوشت کمتری بخورند. برای خیلی‌ها هم این سبک تمرینی می‌شود برای گیاه‌خوار شدن. این نوع از گیاه‌خواری انواعی دارد که تفاوت‌های جزئی با هم دارند.
۵. پسکیترینیسم (Pescetarianism): در این سبک گوشت نمی‌خورند، اما ماهی و محصولات دریایی می‌خورند. سخت پوستان مانند میگو و صدف را به طور کلی می‌خورند.
۶. پولوپسکیترینیسم (pollo-pescetarianism): گیاه‌خوارانی که به خاطر دلایل اخلاقی و زیست‌محیطی، گوشت قرمز نمی‌خورند، اما مرغ و ماهی می‌خورند. به آن‌ها غیرپستاندارخوار هم می‌گویند.
۷. فروگنیسم: (Fruganism) فروگن‌ها تنها از میوه‌ها، دانه‌ها، حبوبات، آجیل‌ها و مغز‌ها استفاده می‌کنند. به نظر آن‌ها زندگی گیاهان هم به اندازه حیوانات محترم است و حتی از محصولاتی که باعث مرگ یا آسیب زدن به گیاهان می‌شود استفاده نمی‌کنند. غذا‌های پخته هم می‌خورند. این سبک غذایی با میوه‌خواری متفاوت است، چون غذای پخته هم می‌خورند.
۸. گیاه‌خواری زیست‌محیطی (Environmental Vegetarianism): بسیاری از گیاه‌خواران اخلاقی و محیطی به این گروه تعلق دارند که به دلیل رفاه حیوانات و یا انگیزه‌های زیست محیطی وگان شدند. جنبه‌های اخلاقی در حرکت آن‌ها نقش دارد و آن‌ها کم‌تر به سلامت رژیم خود اهمیت می‌دهند. آن‌ها به غذا‌های با ارزش پایین آغوش باز نشان می‌دهند و به همین دلیل به این سبک؛ گیاه‌خواران آشغال‌خور غذایی گفته می‌شود.
۹. کاملا گیاه‌خوار: (Veganism) این گروه غذا‌های کامل مبتنی بر گیاهان را به صورت محصولات کامل و بدون وابستگی به مواد شیمیایی استفاده می‌کنند.
۱۰. خام‌خوار گیاه‌خوار: (Raw Veganism) گیاه‌خواران خام فقط غذا‌های گیاهی خام و گیاهی مصرف می‌کنند که بیش از ۴۵ درجه سلسیوس گرم نمی‌شوند. خیساندن آجیل و دانه و جوانه زدن غلات، حبوبات و برنج روش‌های رایج تهیه غذا در غذا‌های خام‌گیاه‌خواران است. سبک‌های دیگر خام در مورد خوردن غذای خام هم هست که ماهی خام، گوشت، تخم مرغ یا لبنیات می‌خورید، اما این حرکات کمتر از وگانیسم خام رایج است.

حرف حساب گیاهخواران چیست؟

گیاهخواران برای انتخاب سبک زندگی خود دلایل مختلفی دارند. اول اینکه به نظرشان گیاهخواری به حفظ محیط زیست کمک می‌کند. آن‌ها می‌گویند بعضی از افراد نگران حال زمین هستند و در حد توان خود سعی می‌کنند به آن کمک کنند در حالی که سبک تغذیه‌ای ما مهم‌ترین عاملی است که به سیاره‌مان صدمه می‌زند، ولی به آن توجهی نمی‌شود. ویدئویی در یوتیوب که به گیاهخواری تشویق می‌کند به ما می‌گوید که برای درست شدن یک همبرگر، آبی برابر ۱۰۰ روز دوش گرفتن مصرف می‌شود یا اینکه ۵۱ درصد گاز‌های گلخانه‌ای توسط صنعت دامپروری تامین می‌شود.

آن‌ها همچنین این صنعت را هدر دهنده منابع غذایی می‌دانند و می‌گویند در حالی که یک میلیارد نفر در جهان گرسنه هستند درست نیست که ۹۰ درصد سویا، ۵۰ درصد غلات و ۴۰ درصد ماهی صید شده در جهان به عنوان غذای دام مصرف شود.

اما مهم‌ترین دسته استدلال‌های‌شان که غالبا همه آن‌ها روی آن توافق نظر دارند، استدلال‌های اخلاقی است که نفس عمل کشتن موجودات زنده برای تامین چنین نیازی را درست نمی‌داند. مرتضی ۲۲ ساله که بیش از دو سال است گیاهخوار است می‌گوید: حیوانات مثل آدم‌ها سیستم عصبی دارند، درد احساس می‌کنند و غریزه‌ی بقا دارند. این که من نیاز فیزیولوژیکی تغذیه‌ا‌م را با از بین بردن یا شکنجه‌ی موجودی که در ترس از مرگ یا احساس درد تا حد زیادی مشابه ما آدم‌هاست، رفع کنم برایم آزار دهنده است.

گیاهخواران تاکید دارند بر خلاف تصاویری که در ویدئو‌های تبلیغاتی به ما نشان داده می‌شود، حیواناتی که ما گوشت آن‌ها را مصرف می‌کنیم در دشت‌های سرسبز و پرطراوت زندگی نمی‌کنند بلکه در دامداری‌های صنعتی و تحت شرایط سخت، ادامه حیات می‌دهند و در آخر کشته می‌شوند. مثلا جوجه‌های نر در مرغداری‌ها معمولا با روش‌های ظالمانه‌ای از بین می‌روند. روش‌هایی مانند خفه کردن با گاز، زنده زنده رنده کردن، در آب جوش ریختن یا آتش زدن. البته همانطور که گفته شد گیاهخواران فارغ از نوع کشته شدن حیوانات، مخالف نفس این عمل هستند.
 به همین دلایل است که گیاهخواران از مصرف گوشت و فرآورده‌های حیوانی پرهیز می‌کنند. وقتی از پارسا که بیشتر از یک سال است گیاهخوار است، درباره دشواری‌های این سبک زندگی پرسیدم پاسخ داد سخت‌ترین قسمت این سبک زندگی شوخی و تمسخر‌هایی است که دیگران انجام می‌دهند!


اندیشمندان و فلاسفه در رابطه با گوشتخواری و حقوق حیوانات چه می‌گویند؟

پیتر سینگر، فیلسوف برجسته اخلاق که به خاطر کتاب «آزادی حیوانات» معروف است، در یکی از سخنرانی‌هایش در موزه تاریخ طبیعی وین به تشریح نظرات اندیشمندان مختلف در این رابطه پرداخته است. وی از ارسطو شروع می‌کند و می‌گوید: ارسطو فکر می‌کرد در جهان، سلسله مراتبی وجود دارد و در این سلسله مراتب، مراتب پایین‌تر «وجود»، برای استفاده مراتب بالاتر «وجود» آفریده شده‌اند. مثلاً گیاه برای حیوان و حیوان برای انسان آفریده شده است؛ بنابراین در نگرش ارسطو وجود حیوانات به دلیل بهره‌برداری انسان‌ها از آن‌ها است.

بعد از آکویناس نیز که فیلسوف رسمی کلیسا بود، تفسیر خاصی از انجیل می‌کند و بر اساس آن به این نتیجه می‌رسد که برای خداوند مهم نیست انسان با حیوانات چه می‌کند. آکویناس به طور مشخص می‌گوید که انسان‌ها هیچگونه مسئولیتی در قبال حیوانات ندارند.

با نگاه به دوران متأخرتر از آکویناس، می‌بینیم که دکارت معتقد است حیوانات رنج نمی‌کشند؛ بنابراین دلیلی ندارد بخواهیم از تحمیل درد و رنج به آن‌ها جلوگیری کنیم. دیدگاه دکارت به راحتی نقض شدنی است. کافی است با حیوانات سر و کار داشته باشید تا متوجه شوید که آن‌ها درد و رنج می‌کشند. هر چند، نظر دکارت درباره حیوانات هیچگاه به شکل گسترده‌ای پذیرفته نشد، اما انجام دادن اعمالی مانند «کالبدشکافی روی حیوانات» را توجیه کرد؛ در دورانی که هیچگونه عمل بیهوشی وجود نداشت و کالبدشکافی روی حیوانات در حالی انجام می‌شد که آن‌ها هشیار بودند و درد و رنج زیادی را تحمل می‌کردند.

بعد از او نگرش انسان محورانه کانت نیز باعث شد فکر کند که ما مستقیماً وظیفه‌ای در قبال حیوانات نداریم و از آنجا که انسان‌ها یگانه موجودات «خودآگاه» و «قانونگذار» روی کره زمین هستند، حیوانات فقط وسیله‌ای برای رسیدن به غایات آنان به‌شمار می‌روند؛ بنابراین در فرهنگ غرب، تا اواخر سده هجده تقریباً دیدگاه غالب، دیدگاهی است که جایگاهی برای حیوانات قائل نیست و نسبت به آن‌ها بی‌رحم است، ولی «جرمی بنتام» که پدر نگرشی در اخلاق تحت عنوان «فایده‌گرایی» است می‌گوید که اخلاق متوجه افرادی نیست که سخن می‌گویند یا توانایی عقل‌ورزی دارند؛ اخلاق متوجه همه جاندارانی است که بتوانند درد و رنج را احساس کنند. هر جانداری که بتواند درد و رنج را احساس کند، دیگر نباید به آن به مثابه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نگریست و نمی‌توان درد و رنج آنان را به این بهانه نادیده گرفت که نمی‌توانند حرف بزنند یا تعقل کنند.
دیدگاه خود پیتر سینگر نیز نزدیک به این نظر است و نتیجتا تحمیل هر نوع درد و رنجی بر حیوانات به نیات مختلف را مردود می‌داند.

آرش نراقی، دانشیار دین و فلسفه در کالج موراوین پنسیلوانیای آمریکا در رابطه با گوشتخواری و حقوق حیوانات نظرات دیگری دارد که تا حدی تعدیل شده نظرات مخالفان سرسخت گوشتخواری است. او می‌گوید: «ما تحت اصول و شرایط معینی مجازیم علایق و منافع حیوانات را تابع علایق و منافع خود کنیم. اول اصل دفاع از خود یا گونه انسانی است. یعنی اگر حیوان یا حیواناتی جان ما یا همنوع‌مان را به مخاطره انداختند، می‌توانیم از خود دفاع کنیم. جواز دوم عبارت است از اصل صیانت. در مواقعی که برای بقای خود چاره‌ای نداریم که منافع سایر حیوانات را قربانی کنیم مجازیم این کار را بکنیم. مانند تامین نیاز اساسی خوراک. اصل سوم، اصل عدم تناسب است. هر گاه میان منافع و علایق غیر اساسی انسان‌ها و منافع و علایق اساسی حیوان‌ها تعارض رخ دهد، منافع حیوانات بر انسان‌ها تقدم پیدا می‌کند. اصل چهارم اصل جبران است. هر جا یکی از این سه اصل را نقض کنیم باید به گونه‌ای جبران کنیم. حال اگر بخواهیم این چهار اصل را در اصول اخلاقی خود دخیل کنیم، احتمالا باید در رژیم غذایی خود تجدید نظر کنیم. مثلا اگر مشخص شود که مصرف میزانی از گوشت برای بدن "ضروری" است می‌توانیم گوشت مصرف کنیم، ولی باید از گوشت رده‌های تکامل نایافته‌تر حیوانات تغذیه کنیم که درد و رنج کمتری را تحمل می‌کنند، آن هم به شیوه‌ای انسانی و نه ظالمانه.»

رژیم گیاهخواری برای بدن مفید است یا مضر؟

دکتر مریم ببر حسینی، مدیر و موسس انجمن تغذیه طبیعی ایران که از مدافعان سرسخت خام گیاهخواری است باور دارد که انسان‌ها ذاتا گوشتخوار نیستند. بنابر گفته وی: «حیواناتی مثل شیر و پلنگ آنزیمی به نام اوریکاز دارند که می‌توانند گوشت را هضم کنند. ما انسان‌ها چنین آنزیمی نداریم. در نتیجه باید گوشت را بپزیم تا بتوانیم هضمش کنیم. اگر قرار بود گوشتخوار باشیم نیازی به پخت نداشتیم. از طرفی باید همچون ببر و پلنگ، دندان‌های نیش قوی و پنجه‌هایی تیز برای پاره کردن شکار داشتیم. روده‌ی حیوانات کوتاه است و گوشت در آن متعفن نمی‌شود در حالیکه روده‌ی ما بلند است و گوشت در مسیر هضم، متعفن می‌شود. حیوانات آب را لیس می‌زنند، ولی ما آب را هورت می‌کشیم و بذاق دهان حیوانات اسیدی می‌شود در حالیکه بزاق دهان ما قلیایی است. زبان حیوانات زبر و زبان ما نرم است. حیوانات در شب قابلیت دید و شکار دارند در حالی‌که ما نداریم.»

او رژیم خام گیاهخواری را رژیم غذایی مناسب می‌داند و می‌گوید: «ویتامین‌هایی که جسم ما نیاز دارد، در اثر حرارت بالای ۵۰ درجه خاصیت خود را از دست می‌دهد. چون خداوند همه چیز را با درجه دمای خورشید برای ما مهیا و آماده خوردن کرده است. ما مواد غذایی را با حرارت بالای صد درجه تبدیل به کمپوت و غذا‌های پختنی می‌کنیم. در واقع تفاله هر ماده‌ای را مصرف می‌کنیم. همچنین به مواد غذایی، قند و شکر و مواد نگهدارنده اضافه می‌کنیم که تماما سرطان‌زاست. به‌طور کلی هرچیزی که حرارت ببیند و داخل قوطی بسته‌بندی شود، مناسب بدن انسان نیست. گفته می‌شود گوشت پر از پروتئین است. بله. اما گوشت خام، نه پخته شده.»

وی همچنین در رابطه با جنبه درمانی گیاهخواری عنوان می‌کند: «ما ادعای شفابخشی نداریم. ما فقط برنامه غذایی افراد را عوض می‌کنیم. این بدن ماست که با هوشمندی و پیچیدگی بی‌نظیرش، خود را بازسازی می‌کند. به همین شیوه تا به امروز موفق شدیم مهلک‌ترین بیماری‌ها را با تغییر برنامه غذایی، بدون استفاده از هیچ‌گونه داروی شیمیایی، برطرف کنیم. به‌طور کلی اگر بدن را به حالش خود بگذاریم و فقط با سوختی سالم (یعنی غذایی که حرارت ندیده باشد) تغذیه کنیم، آرامش داشته باشیم و خواب راحت داشته باشیم، بدن خودش را درمان می‌کند. از همه مهم‌تر بدن ما تحت اعمال و نیات ماست. غیبت، دروغ، کینه، حسادت و... به خودمان بر می‌گردد.»

به طور کلی گیاهخواران معتقدند رژیم غذایی گیاهی تمام مواد مورد نیاز بدن را به بهترین نحو تامین می‌کند و حتی تنوع غذایی آن از رژیم غیر گیاهی نیز بیشتر است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: